loading...

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

بازدید : 11
يکشنبه 6 ارديبهشت 1404 زمان : 21:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

تفسیر صفحۀ ۴۸ قرآن کریم- سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۲ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلی‏ أَجَلٍ مُسَمًّی فَاکْتُبُوهُ وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْیَکْتُبْ وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً فَإِنْ کانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً أَوْ لا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْری‏ وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغِیراً أَوْ کَبِیراً إِلی‏ أَجَلِهِ ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنی‏ أَلاَّ تَرْتابُوا إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدِیرُونَها بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلاَّ تَکْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ»‌‌‌ای کسانی که ایمان آورده‌‏اید! هنگامی‌که بدهی مدّت‌داری (بر اثر وام یا معامله) به یکدیگر پیدا می‌‏کنید، آن را بنویسید و باید نویسنده‌ای در میان شما به عدالت (سند را) بنویسد.

کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن خودداری کند، همان‌طور که خدا به او تعلیم داده است. پس باید او بنویسد و آن کس که حق بر ذمّۀ او (بدهکار) است املا کند و از خدایی که پرورگار اوست بپرهیزد و چیزی از آن فروگذار ننماید.

و اگر کسی که حق بر ذمّۀ اوست، سفیه یا (از نظر عقل) ضعیف و یا (به جهت لال بودن) توانایی بر املا کردن ندارد، باید ولیّ او (به جای او) با رعایت عدالت (مدّت و مقدار بدهی را) املا کند و دو نفر از مردان را (بر این حقّ) شاهد بگیرد و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن از گواهان، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند (انتخاب کنید) تا اگر یکی از آنان فراموش کرد، دیگری به او یادآوری کند.

و شهود نباید به هنگامی‌که آنها را (برای ادای شهادت) دعوت می‌کنند خودداری نمایند. و از نوشتن (بدهی‌های) کوچک یا بزرگِ مدّت‏‌دار، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید،) این در نزد خدا به عدالت نزدیک‌تر و برای ادای شهادت استوارتر و برای جلوگیری از شک و تردید بهتر می‌‏باشد، مگر اینکه تجارت و داد و ستد نقدی باشد که در میان خود دست‌به‌دست می‌کنید که ایرادی بر شما نیست که آن را ننویسید.

و هنگامی‌که خرید و فروش (نقدی) می‌‏کنید، (باز هم) شاهد بگیرید و نباید به نویسنده و شاهد (به خاطر حق‌گویی) زیانی برسد (و تحت فشار قرار گیرد) و اگر چنین کنید از فرمان خداوند خارج شده‌‏اید و از خدا بپرهیزید و خداوند (راه درست زندگی را) به شما تعلیم می‌‏دهد و خداوند به هر چیزی داناست.
بزرگ‌ترین آیۀ قرآن:

سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۲
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۲:

این آیه، دربارۀ مسائل حقوقی و نحوۀ تنظیم اسناد تجاری می‌‏باشد.

این آیه نشانۀ دقّت نظر و جامعیّت اسلام است که در دورۀ جاهلیّت و در میان مردمی‌عقب‌افتاده، دقیق‌‏ترین مسائل حقوقی را طرح کرده است.

کلمه «تَدایَنْتُمْ» از «بِدَیْنٍ» به معنای بدهی، شامل هر گونه معاملۀ غیر نقدی، وام و خرید سَلَف می‌شود.

در حدیث آمده است: اگر کسی در معامله سند و شاهد نگیرد و مالش در معرض تلف قرار گیرد، هر چه دعا کند، خداوند مستجاب نمی‏‌کند و می‌‏فرماید: چرا به سفارشات من عمل نکردی؟! «کنز الدقائق، ج ۲، ص ۴۶۷»

اگر دقّت در حفظ حقوق فردی ضروری است، حفظ بیت‌المال به مراتب ضروری‏‌تر است!

تنظیم سند، حتّی در معاملات نقدی مفید است، ولی ضرورت آن به اندازۀ معاملات نسیه نیست. چون در معاملات موعددار، ممکن است طرف‌های معامله و یا شاهدان از دنیا بروند یا فراموش کنند، بنا بر این لازم است نوشته هم بشود.

از فرمان نوشتن، معلوم می‌‌شود که اسناد تنظیم شده‌‏ای که همراه با گواهی عادل باشد، قابل استشهاد است.

از این آیه استفاده می‌شود که جامعۀ اسلامی‌باید یکدیگر را در حفظ حقوق حمایت کنند؛ زیرا هر معامله‌‏ای، نیاز به کاتب و چند شاهد دارد.

در زمانی که در تمام جزیرة‌العرب به گفتۀ مورخان، ۱۷ باسواد بیشتر نبوده، این همه سخن از نوشتن، نشانۀ توجّه اسلام به علم و حفظ حقوق است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۲:

۱. ایمان، بستر و مقدّمۀ عمل به احکام، و خطاب «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» تشویقی برای عمل به احکام است.

۲. مدّت بدهکاری، باید روشن باشد. «إِلی‏ أَجَلٍ مُسَمًّی»

۳. برای حفظ اعتماد و خوش‌‏بینی به همدیگر و آرامش روحی طرفین و جلوگیری از فراموشی، انکار و سوء‌ظن، باید بدهی‏‌ها نوشته شود. «فَاکْتُبُوهُ»

۴. برای اطمینان و حفظ قرارداد از دخل و تصرّف احتمالی طرفین، سند باید با حضور طرفین و توسط شخص سوّمی‌نوشته شود. «وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ»

۵. نویسندۀ قرارداد، حق را در نظر گرفته و عین واقع را بنویسد. «بِالْعَدْلِ» شرط گزینش نویسندۀ اسناد، داشتن عدالت در قلم است.

۶. به شکرانۀ سواد و علمی‌که خداوند به ما داده است، کارگشایی کنیم. «وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ»

۷. اهل هر فن و حرفه‌‏ای مسئولیّت ویژه دارد، کسی که قلم دارد باید برای مردم بنویسد. «وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ»

۸. باید بدهکار که حق بر ذمّۀ اوست، متن قرار داد را بگوید و کاتب بنویسد، نه آنچه را بستان‌کار ادعا نماید. «وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ»

۹. اقرار انسان علیه خودش، قابل قبول است. «وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ»

۱۰. بدهکار، هنگام املای قرارداد باید خدا را در نظر بگیرد و چیزی را فروگذار نکند و تمام خصوصیّات بدهی را بگوید. «وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ»

۱۱. تدوین قانون باید به گونه‌‏ای باشد که حقّ ناتوان ضایع نشود. اگر بدهکار، سفیه یا ضعیف و ناتوان و یا گنگ و لال بود، سرپرست و ولیّ او متن قرارداد را بگوید و کاتب بنویسد. «فَإِنْ کانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً» «فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ»

۱۲. سفیهان و ناتوانان در مناسبات اجتماعی، نیازمند ولی هستند. «فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ»

۱۳.توجّه به حقوق طبقۀ محروم و اقشار ضعیف، از سوی مسئولان و سرپرستان لازم است. «فَلْیُمْلِلْ» صیغۀ امر نشانۀ لزوم این کار است.

۱۴. مردان، در گواه شدن و گواهی دادن بر زنان مقدّم می‌‏باشند. «شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ»

۱۵. گواهان باید عادل و مورد اطمینان و رضایت طرفین باشند. «مِمَّنْ تَرْضَوْنَ»

۱۶. هر کدام از مردها به تنهایی می‏‌توانند شاهد باشند، ولی اگر شاهد یک مرد و دو زن بود، آن دو زن به اتفاق هم ادای شهادت کنند. تا اگر یکی لغزش یا اشتباه کرد، نفر دوّم یادآوری کند. «فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا»

دو زن به جای یک مرد در گواهی، یا به خاطر روحیّۀ ظریف و عاطفی آنهاست و یا به جهت آن است که معمولًا زنان در مسائل بازار و اقتصاد حضور فعّال ندارند و آشنایی آنها با نحوۀ معاملات کمتر است.

۱۷. اگر برای شاهد گرفتن از شما دعوت کردند، خودداری نکنید، گرچه گواه شدن بدون دعوت واجب نیست. «وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا»

۱۸. مبلغ قرارداد مهم نیست؛ حفظ اطمینان و حقّ‌الناس مهم است. «وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغِیراً أَوْ کَبِیراً»

۱۹. ثبتِ سند به صورت دقیق و عادلانه سه فایده دارد:

الف: ضامن اجرای عدالت است «أَقْسَطُ»؛

ب: موجب جرأت گواهان بر شهادت دادن است «أَقْوَمُ»؛

ج: مانع ایجاد بدبینی در جامعه است «أَدْنی‏ أَلَّا تَرْتابُوا».

۲۰. اگر فایده و اسرار احکام برای مردم گفته شود، پذیرفتن آن آسان می‌شود. «ذلِکُمْ أَقْسَطُ»

۲۱. معطل شدن امروز برای نوشتن قرارداد، بهتر از فتنه و اختلاف فرداست. «أَدْنی‏ أَلَّا تَرْتابُوا»

۲۲. در معاملات نقدی، لزومی‌به نوشتن نیست. «إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً حاضِرَةً»

۲۳. در معاملات نقدی، اگرچه نوشتن لازم نیست، ولی شاهد بگیرید. «فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلَّا تَکْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ»

۲۴. کاتب و شاهد در امان هستند و نباید به خاطر حقّ نوشتن و حقّ گفتن مورد آزار و اذیّت یکی از طرفین قرار گیرند. «لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ»

۲۵. اگر ادای شهادت و یا نوشتن قرارداد، نیازمند زمان یا تحمّل زحمتی بود، باید شاهد و کاتب به نحوی تأمین مالی شوند وگرنه هر دو ضرر خواهند کرد. «وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ»

۲۶. کاتب و شاهد حق ندارند سند را به گونه‌‏ای تنظیم کنند که به یکی از طرفین ضرری وارد شود. «لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ»

۲۷. هر گونه خدشه در سند، از هر کس که باشد، فسق و گناه است. «فَإِنَّهُ فُسُوقٌ»

۲۸. کاتب و شاهد، مرزبان حقوق مردم هستند و شکستن مرزها همان خروج از مرز و فسق است.«فَإِنَّهُ فُسُوقٌ»

۲۹. قلب پاک و با تقوی، همچون آینه علوم و حقایق را می‌گیرد. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ»

۳۰. خداوند تمام نیازهای مادّی و معنوی شما را می‌‏داند و بر اساس آن، احکام و قوانین را برای شما بیان می‌کند. قانون‌گذار باید آگاهی عمیق و گسترده داشته باشد. «وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۴۵۲ - ۴۵۸.

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۵۹تا۱۶۰

إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ ﴿۱۵۹﴾

۱۵۹ - کسانى که آئین خود را پراکنده ساختند و به دسته جات گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسیم شدند هیچگونه ارتباطى با آنها ندارى، کار آنها واگذار به خدا است پس خدا آنها را از آنچه انجام مى دادند با خبر مى کند.

You have nothing to do with those who have made divisions in their religion and become sects. Their affair is with Allah and He will inform them of what they have done. (159)

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ ﴿۱۶۰﴾

۱۶۰- هر کس کار نیکى بیاورد ده برابر آن پاداش خواهد داشت و هر کس کار بدى بیاورد جز به مقدار آن کیفر نخواهد دید و ستمى بر آنها نخواهد شد.

He who brings a good deed shall have tenfold of its like, but he who brings a sin shall be recompensed only for its like. None shall be wronged. (160)

تفسیر
بیگانگى از نفاق افکنان

در تعقیب دستورات دهگانه اى که در آیات قبل گذشت و در آخر آن فرمان به پیروى از (صراط مستقیم خدا) و مبارزه با هر گونه نفاق و اختلاف داده شده بود، این آیه در حقیقت تاکید و تفسیر و توضیحى روى همین مطلب است .
نخست مى فرماید: (آنها که آئین و مذهب خود را پراکنده کردند و به دسته‌هاى مختلف تقسیم شدند، در هیچ چیز با آنها ارتباط ندارى و آنها نیز هیچگونه ارتباطى با مکتب تو ندارند) زیرا مکتب تو مکتب توحید و صراط مستقیم است و صراط مستقیم و راه راست همواره یکى بیش نیست (ان الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا لست منهم فى شى ء).
سپس به عنوان تهدید و توبیخ اینگونه افراد تفرقه انداز، مى گوید: (کار اینها واگذار به خدا است، و آنها را از اعمالشان آگاه خواهد ساخت ) (انما امرهم الى الله ثم ینبئهم بما کانوا یفعلون ).
در اینجا توجه به دو نکته لازم است :
۱- هدف آیه چه اشخاصى هستند؟
جمعى از مفسران معتقدند که آیه درباره یهود و نصارى نازل شده است که به دسته جات مختلف و پراکنده تقسیم شدند، و در برابر یکدیگر صف بندى کردند.
ولى عقیده بعضى دیگر این است که آیه اشاره به تفرقه اندازان این امت است که بر اثر تعصبها و روح تفوق طلبى و عشق به ریاست ، سرچشمه تفرقه و نفاق ، در میان مردم مسلمان مى شوند.
ولى محتواى آیه یک حکم عمومى و همگانى درباره تمام افراد تفرقه انداز است ، که با ایجاد انواع بدعتها، میان بندگان خدا، بذر نفاق و اختلاف مى پاشند اعم از آنها که در امتهاى پیشین بودند، یا آنها که در این امتند.
و اگر مشاهده مى کنیم که در روایات اهلبیت و همچنین اهل تسنن نقل شده است که این آیه اشاره به گمراهان و تفرقه اندازان و بدعتگزاران این امت است ، در حقیقت از قبیل بیان مصداق ، مى باشد زیرا اگر این مصداق بیان نمى شد، ممکن بود عده اى تصور کنند که منظور از آن منحصرا دیگران هستند و به اصطلاح ضمیر را به دیگران برگردانند و خود را تبرئه کنند!.
در روایتى از امام باقر (ع ) که در تفسیر على بن ابراهیم در ذیل این آیه نقل شده چنین مى خوانیم : فارقوا امیرالمومنین علیه السلام و صاروا احزابا: (یعنى آیه اشاره به کسانى است که از امیر مومنان جدا شدند و به دسته جات مختلف تقسیم گردیدند).
روایاتى که در زمینه افتراق و پراکندگى این امت - به عنوان پیش بینى - از پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده ، نیز این حقیقت را تایید مى کند.
زشتى تفرقه و نفاق
این آیه بار دیگر، این حقیقت را که اسلام آئین وحدت و یگانگى است و از هر گونه نفاق و تفرقه و پراکندگى بیزار است با تاکید تمام بازگو مى کند و به پیامبر مى گوید برنامه و کار تو هیچگونه شباهتى با افراد تفرقه انداز ندارد، خداوند منتقم قهار از آنان انتقام خواهد گرفت ، و عاقبت شوم اعمالشان را به آنها نشان مى دهد.
توحید نه تنها یکى از اصول اسلام است بلکه تمام اصول و فروع اسلام و همه برنامه‌هاى آن بر محور توحید دور مى زند، توحید روحى است در کالبد همه تعلیمات اسلام ، توحید جانى است که در پیکر اسلام دمیده شده است .
اما با نهایت تاسف آئینى که سر تا پاى آن را وحدت و یگانگى تشکیل مى دهد، امروز آنچنان دستخوش تفرقه نفاق افکنان شده است که چهره اصلى خود
را به کلى از دست داده ، هر روز نغمه شومى همانند صداى جغدى که در ویرانه مى خواند از گوشه اى بلند مى شود، و شخصى ماجراجو یا مبتلا به بیمارى روانى و یا کج سلیقه اى پرچم مخالفت با یکى از برنامه‌هاى اسلامى بلند مى کند و جمعى از افراد ابله و نادان را گرد خود جمع مى نماید، و منشا اختلاف تازه اى مى شود.
نقش بى اطلاعى و جهل جمعى از توده مردم در این نفاق افکنى، همانند نقش بیدارى و آگاهى دشمنان، بسیار موثر است .
گاهى مسائلى را که قرنها موضوع بحث آن گذشته است ، از نو علم مى کنند و جار و جنجال ابلهانه اى پیرامون آن راه مى اندازند تا افکار مردم را به خود مشغول سازند، اما همانطور که آیه فوق مى گوید، اسلام از آنها بیگانه است و آنها نیز از اسلام بیگانه اند و سرانجام برنامه‌هاى نفاق افکنى شکست خواهد خورد.
حملات نارواى نویسنده المنار به شیعه
نویسنده تفسیر المنار که بدبینى فوق العاده اى نسبت به (شیعه ) دارد و به همان نسبت از عقائد شیعه و تاریخ آنها بى خبر است ، در ذیل این آیه زیر ماسک دعوت به سوى اتحاد فصلى در زمینه شیعه ، صحبت کرده و آنها را به عنوان تفرقه افکنان و مخالفان اسلام و کسانى که زیر نقاب مذهب به فعالیتهاى سیاسى ضد اسلامى پرداخته اند، متهم ساخته است !، گویا وجود کلمه شیعا در آیه فوق که هیچگونه ارتباطى با مساله تشیع و شیعه ندارد او را به یاد این مطالب واهى انداخته است !.
نوشته‌هاى او بهترین پاسخ براى گفته‌هاى او و روشنترین شاهد براى عدم اطلاع او از تاریخ و عقاید شیعه است زیرا:
۱- میان (شیعه ) و (عبدالله سبا) یهودى که اصل وجود او از نظر تاریخ مشکوک است و به فرض وجود، کمترین نقشى در تاریخ تشیع و کتب شیعه ندارد پیوند قائل شده و از سوى دیگر میان (شیعه )) و (باطنیه ) حتى میان (شیعه ) و (فرقه
ضاله که از بزرگترین دشمنان شیعه هستند ارتباط قائل شده است ، در حالى که مختصر آگاهى از تاریخ شیعه نشان مى دهد که اینها سخنان موهومى بیش نیست بلکه افترا و تهمت است و از همه عجیبترجمعیت غلات را (آنها که در حق على (علیه السلام ) غلو کردند و او را به خدائى پذیرفتند) که در فقه شیعه به عنوان یکى از دسته‌هائى که کفر آنها قطعى و مسلم است ، شناخته شده اند، به شیعه پیوند داده ، و شیعیان را متهم به عبادت اهلبیت و امثال آن کرده است !.
مسلما اگر نویسنده المنار تحت تاثیر پیش داوریهاى نادرست و تعصبهاى ناروا نبود، و به خود اجازه مى داد که عقائد شیعه را از خود شیعه بشنود و در کتابهاى خود شیعه بخواند نه در کتب دشمنان آنها، به خوبى مى دانست که این نسبتها نه تنها دروغ و افترا است ، بلکه مضحک و خنده آور است .
و از همه عجیبتر اینکه پیدایش شیعه را به ایرانیان نسبت داده اند در حالى که قرنها پیش از آنکه ایرانیها شیعه باشند، تشیع در عراق و حجاز و مصر بوده است و مدارک تاریخى گواه زنده این حقیقت است .
۲ - گناه شیعه این است که به گفته قطعى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) که در معتبرترین منابع اهل تسنن نیز آمده است عمل کرده ، آنجا که فرمود: من در میان شما دو چیز گرانمایه به یادگارى مى گذارم که اگر به آنها متمسک شوید هیچگاه گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و عترتم گناه شیعه این است که اهلبیت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را که از همه آگاهتر به مکتب و آئین او بودند، پناهگاه خود در مشکلات اسلامى قرار داده ، و حقایق اسلام را
از آنها گرفته است .
گناه شیعه این است که به پیروى از منطق و عقل ، و الهام از قرآن و سنت ، باب اجتهاد را مفتوح مى داند، و به فقه اسلام تحرک مى بخشد و مى گوید: چه دلیلى دارد که فهم قرآن و سنت را منحصر به چهارنفر کنیم ، و همه مجبور باشند از آنها پیروى کنند؟!
مگر خطابات قرآن و سنت متوجه عموم افراد با ایمان در همه قرون و و اعصار نیست؟
و مگر صحابه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در فهم قرآن و سنت ، از افراد معینى پیروى مى کردند؟ پس چرا اسلام را در چهار دیوارى خشک و کهنه اى به نام مذاهب چهارگانه حنفى و مالکى و حنبلى و شافعى محصور سازیم ؟!
گناه شیعه این است که مى گوید یاران پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مانند همه افراد دیگر باید با مقیاس ایمان و عملشان مورد بررسى قرار گیرند، آنها که عملشان مطابق کتاب و سنت است خوب ، و آنها که در عصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و یا بعد از او بر خلاف کتاب و سنت عمل کردند، باید طرد شوند، و نام صحابه بودن نباید سپرى براى جنایتکاران شود و افرادى مانند معاویه که تمام ضوابط اسلامى را زیر پا گذاشت و بر امام وقت ، که همه امت اسلامى امامت او را، حد اقل ، در آن زمان قبول دارند، خروج کرد، و آنهمه خونهاى بیگناهان را ریخت نباید تقدیس شوند، همچنین پاره اى از صحابه جیره خوار که جزء دار و دسته او بودند.
آرى شیعه چنین گناهانى را دارد و به آن معترف است ، ولى آیا هیچ جمعیتى را مظلومتر از شیعه سراغ دارید که نقطه‌هاى درخشان و افتخار زندگى و تاریخ او را نقطه‌هاى ضعف نشان دهند؟ و یکدنیا دروغ و تهمت به او ببندند و حتى اجازه ندهند عقائد صحیح خود را در میان عموم مسلمانان پخش کند، بلکه همیشه عقائد او را از دشمنان او بگیرند نه از خود او؟!
آیا اگر جمعیتى به دستور پیامبرش عمل کند در حالى که دیگران عمل نکنند تفرقه انداز و نفاق افکن محسوب مى شود؟ آیا اینها را باید از راهى که مى روند باز داشت تا اتحاد برقرار شود؟ یا آنها را که از بى راهه مى روند؟!
۳ - تاریخ علوم اسلامى نشان مى دهد که در غالب این علوم شیعه پیشقدم بودند تا آنجا که شیعه را به عنوان پدید آورندگان علوم اسلام مى شناسد.
کتابهائى که علماى شیعه در رشته تفسیر و تاریخ و حدیث و فقه و اصول و رجال و فلسفه اسلامى نوشته اند چیزى نیست که بتوان آنها را پنهان ساخت و در تمام کتابخانه‌هاى آزاد موجود است (البته به استثناى اکثر کتابخانه‌هاى اهل تسنن که معمولا اجازه ورود این کتابها را به کتابخانه‌هاى خود نمى دهند در حالى که ما اجازه ورود کتابهاى آنها را از قرنها قبل به کتابخانه‌هاى خود داده ایم !) و گواه زنده این مدعا است .
آیا آنها که اینهمه کتاب براى عظمت اسلام و پیشبرد تعلیمات اسلام نوشته اند، دشمنان اسلام بودند؟
آیا دشمنى سراغ دارید که اینهمه دوستى و محبت کند؟
آیا کسى جز یک عاشق مخلص نسبت به قرآن و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى تواند منشا اینهمه خدمت باشد؟
در پایان سخن باید بگوئیم اگر مى خواهید نفاق و تفرقه برچیده شود بیائید بجاى تهمت به یکدیگر، همدیگر را آنچنانکه هستیم بشناسیم ، زیرا این گونه نسبتهاى ناروا نه تنها به وحدت اسلام کمک نمى کند، بلکه ضربه محکمى بر
پایه‌هاى وحدت اسلامى مى زند.
پاداش بیشتر، مجازات کمتر
در آیه بعد، اشاره به رحمت و پاداش وسیع خداوند که در انتظار افراد نیکوکار است ، کرده و تهدیدهاى آیه گذشته را با این تشویقها تکمیل مى کند و مى گوید: هر کسى کار نیکى انجام داد، ده برابر به او پاداش داده مى شود (و من جاء بالحسنة فله عشر امثالها)
و هر کس کار بدى انجام دهد جز به همان مقدار، کیفر داده نمى شود (و من جاء بالسیئة فلا یجزى الا مثلها)
و براى تاکید این جمله را نیز اضافه مى کند که به آنها هیچگونه ستمى نخواهد شد و تنها به مقدار عملشان کیفر مى بینند (و هم لا یظلمون ).
در اینکه منظور از حسنة و سیئة در آیه فوق چیست ؟ و آیا خصوص توحید و شرک است ، یا معنى وسیعتر دارند؟ میان مفسران گفتگو است ، ولى ظاهر آیه هر گونه کار نیک و فکر نیک و عقیده نیک و یا بد را شامل مى شود، زیرا هیچگونه دلیلى بر محدود کردن معنى حسنة و سیئة نیست .
نکته‌ها
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:

۱- منظور از جاء به آنچنانکه از مفهوم جمله ، استفاده مى شود، آن است که کار نیک یا بد را همراه خود بیاورد، یعنى به هنگام ورود در دادگاه عدل الهى ، انسان نمى تواند دست خالى و تنها باشد، یا عقیده و عمل نیکى با خود دارد و یا عقیده و اعمال سوئى ، اینها همواره با او هستند و از او جدا نمى شوند و در زندگانى ابدى ، قرین و همدم او خواهند بود.
در آیات دیگر قرآن نیز این تعبیر به همین معنى به کار رفته است ، در آیه
33 سوره ق ، مى خوانیم من خشى الرحمان بالغیب و جاء بقلب منیب . بهشت براى آنها است که خدا را از طریق ایمان به غیب بشناسند و از او بترسند، و قلب توبه کار و مملو از احساس مسئولیت با خود در عرصه محشر بیاورند.
۲- در آیه فوق مى خوانیم ، پاداش حسنه ده برابر است ، در حالى که در بعضى دیگر از آیات قرآن تنها به عنوان اضعافا کثیره (چندین برابر) اکتفا شده (مانند آیه 245 سوره بقره ) و در بعضى دیگر از آیات ، پاداش پاره اى از اعمال مانند انفاق را به هفتصد برابر بلکه بیشتر مى رساند، (آیه 261 سوره بقره ) و در بعضى دیگر اجر و پاداش بیحساب ذکر کرده و مى گوید: انما یوفى الصابرون اجرهم بغیر حساب آنها که استقامت بورزند پاداشى بى حساب خواهند داشت (زمر آیه 10).
روشن است که این آیات هیچگونه اختلافى با هم ندارند، در حقیقت حداقل پاداشى که به نیکوکاران داده مى شود، ده برابر است و همینطور به نسبت اهمیت عمل ، و درجه اخلاص آن و کوششها و تلاشهائى که در راه آن انجام شده است ، بیشتر مى شود، تا به جائى که هر حد و مرزى را درهم مى شکند و جز خدا حد آن را نمى داند.
مثلا انفاق که فوق العاده در اسلام اهمیت دارد پاداشش از حد معمول پاداش عمل نیک که ده برابر است ، فراتر رفته و به اضعاف کثیره یا هفتصد برابر و بیشتر رسیده است و در مورد استقامت که ریشه تمام موفقیتها و سعادتها و خوشبختیها است و هیچ عقیده و عمل نیکى بدون آن پا بر جا نخواهد بود، پاداش بى حساب ذکر شده است .
از اینجا روشن مى شود که اگر در روایات ، پاداشهائى بیش از ده برابر براى بعضى از اعمال نیک ذکر شده نیز هیچگونه منافاتى با آیه فوق ندارد.
و همچنین اگر در آیه 84 سوره قصص مى خوانیم من جاء بالحسنة فله خیر منها
کسى که عمل نیکى انجام دهد پاداشى بهتر از این خواهد داشت مخالفتى با آیه فوق ندارد تا احتمال نسخ در آن برود، زیرا بهتر بودن معنى وسیعى دارد که با ده برابر کاملا سازگار است .
۳- ممکن است بعضى تصور کنند که واجب شدن شصت روز به عنوان کفاره در مقابل خوردن یک روز روزه ماه مبارک رمضان ، و مجازاتهاى دیگرى در دنیا و آخرت از این قبیل با آیه فوق که مى گوید: در برابر کار بد فقط به اندازه آن کیفر داده خواهد شد سازگار نیست .
ولى با توجه به یک نکته پاسخ این ایراد نیز روشن مى شود و آن اینکه :
منظور از مساوات میان گناه و کیفر. مساوات عددى نیست ، بلکه کیفیت عمل را نیز باید در نظر گرفت خوردن یک روز روزه ماه رمضان با آنهمه اهمیتى که دارد مجازاتش تنها یک روز کفاره نیست بلکه باید آنقدر روزه بگیرد که به اندازه احترام آن یک روز ماه مبارک بشود. به همین دلیل در بعضى از روایات مى خوانیم که کیفر گناهان در ماه رمضان بیش از سایر ایام است همانطور که پاداش ‍ اعمال نیک در آن ایام بیشتر است تا آنجا که مثلا یک ختم قرآن در این ماه برابر با هفتاد ختم قرآن در ماههاى دیگر است .
۴ - نکته جالب دیگر اینکه : آیه فوق نهایت لطف و مرحمت پروردگار را در مورد انسان مجسم مى کند، چه کسى را سراغ دارید که تمام ابزار کار را در اختیار انسان بگذارد، و همه گونه آگاهى نیز به او بدهد، رهبران معصومى براى هدایت و راهنمائى او بفرستد، تا با استفاده از نیروى خداداد و رهبرى فرستادگانش کار نیکى انجام دهد، و تازه در برابر کار او ده برابر پاداش تعیین نماید، اما براى لغزشها و خطاهایش تنها یک جرم قائل شود تازه راه عذر خواهى و توبه و رسیدن به عفو و بخشش را نیز به روى او بگشاید.
ابوذر مى گوید: صادق مصدق (یعنى پیامبر) فرمود:‌‌ان‌الله تعالى
قال الحسنة عشرا و ازید و السیئة واحدة او اغفر فالویل لمن غلبت آحاده اعشاره : خداوند مى فرماید: کارهاى نیک و حسنات را ده برابر پاداش مى دهم یا بیشتر، و سیئات را تنها یک برابر کیفر مى دهم و یا مى بخشم ، واى به حال آن کس که آحادش بر عشراتش پیشى گیرد (یعنى گناهانش از طاعاتش افزون شود).

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺎﺩﻱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ فرمودند:

ﺍِﻥﱠ ﺍﻟْﺤَﺮﺍﻡَ ﻟﺎ ﻳَﻨْﻤﻰ ﻭَ ﺍِﻥْ ﻧَﻤﻰ ﻟﺎ ﻳُﺒﺎﺭَﻙُ ﻟَﻪُ ﻓﻴﻪِ ﻭَ ﻣﺎ ﺍَﻧْﻔَﻘَﻪُ ﻟَﻢْ ﻳُﺆﺟَﺮْﻋَﻠَﻴْﻪِ ﻭَ ﻣﺎ ﺧَﻠﱠﻔَﻪُ ﻛﺎﻥَ ﺯﺍﺩَﻩُ ﺍِﻟَﻰ ﺍﻟﻨّﺎﺭِ

ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻰ ﻛﻪ ﺣﺮﺍﻡ، ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻧﻤﻰ ﻳﺎﺑﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻳﺎﺑﺪ، ﺑﺮﻛﺘﻰ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺷﻮﺩ، ﭘﺎﺩﺍﺷﻰ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ، ﺗﻮﺷﻪ ﺍﻯ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺁﺗﺶ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.

ﻛﺎﻓﻰ، ﺝ 5، ﺹ 125، ﺡ 7

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س) السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س) السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س) السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

پنجم شوال، سالروز ورود مسلم بن عقیل سفیر امام حسین علیه السلام به کوفه

حضرت آیت الله امام خامنه‌ای:

هرکَس که در راه روشنگری فکر مردم، تلاشی بکند، از انحرافی جلوگیری نماید و مانع سوءفهمی‌شود، از آن‌جا که در مقابله با دشمن است، تلاشش جهاد نامیده میشود ...

اگر کسانی برای حفظ جانشان، راه خدا را ترک کنند و آن‌جا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر میافتد، یا برای مقامشان یا برای شغلشان یا برای پولشان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها کنند، آن وقت حسین‌بن‌علیها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتلگاه کشیده خواهند شد.

اگر خواص امری را که تشخیص دادند به موقع و بدون فوت وقت عمل کنند، تاریخ نجات پیدا میکند و دیگر حسین‌بن‌علیها به کربلاها کشانده نمیشوند ...

اگر خواص بد فهمیدند، دیر فهمیدند، فهمیدند اما با هم اختلاف کردند؛ کربلاها در تاریخ تکرار خواهد شد ...

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س) السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س) السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س) السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س) السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

امام خامنه‌ای در دیدار مسئولان وزارت امور خارجه و سفیران جمهوری اسلامی‌ایران

پرهیز از دیپلماسی التماسی، لزوم تعاملات خردمندانه و انعطاف با حفظ اصول

۳۰ /اردیبهشت/ ۱۴۰۲

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

ان الباطل کان زهوقاً
با تمام شیطنت‌های منافقانه و ضد اسلام ناب چه در داخل و چه در جهان، علیه انقلاب اسلامی‌و ملت دین باور و انقلابی ایران، این انقلاب با گذر از بحرانهای داخلی و خارجی به سوی مقصد خود که بسترسازی جهان برای حاکمیت اسلام ناب و حکومت عدل در جهان است به پیش خواهد رفت، و هرکَس در همراهی با انقلاب اسلامی‌و ولایت امر ثابت قدم باشد و فریب فتنه‌های آخرالزمانی را نخورد و در یاری انقلاب و انتخاب مسئولان با بصیرت عمل کند، بیشترین پاداش را نزد خدای متعال خواهد داشت ...
ان شاء الله

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

بخشی از وصیت‌نامه شهید حاج قاسم سلیمانی:

جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است

خواهران و برادران مجاهدم در این عالم،‌‌‌‌ای کسانی که سر‌های خود را برای خداوند عاریه داده‌اید و جان‌ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشقبازی به سوق فروش آمده‌اید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است.

امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است

امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی‌حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی‌باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی‌و نه حرم محمّدی (ص).

برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید

برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب می‌دانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه‌ی رسول‌الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت‌الله‌الحرام و مدینه حرم رسول‌الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب می‌بیند.

خطاب به برادران و خواهران ایرانی

خامنه‌ای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید

برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پر افتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صد‌ها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولیّ‌فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه‌ای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید.

برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من!

جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی می‌کند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان]چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزند

بازدید : 13
يکشنبه 23 فروردين 1404 زمان : 16:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

تفسیر صفحۀ ۴۷ قرآن کریم- سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۵ - تفسیر نور:

«الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلاَّ کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهی‏ فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَی اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ» کسانی که ربا می‌‌خورند، (در قیامت از قبرها) برنمی‌خیزند مگر همانند برخاستن کسی که بر اثر تماس شیطان، آشفته و دیوانه شده است. (نمی‌تواند تعادل خود را حفظ کند، گاهی زمین می‏‌خورد و گاهی برمی‌‏خیزد)

این (آسیب) بدان سبب است که گفتند: داد و ستد نیز مانند ربا است. در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است. پس هر کس که موعظه‌ای از پروردگارش به او رسید و (از رباخواری) خودداری کرد، آنچه در گذشته (از طریق ربا به دست آورده) مال اوست، و کار او به خدا واگذار می‌شود. امّا کسانی که (دوباره به رباخواری) بازگردند، آنان اهل آتش خواهند بود و در آن جاودانه می‌مانند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۵:

«الرِّبا»، در لغت به معنای زیادی و افزایش است.

در شریعت اسلام به معنای زیاده گرفتن در وام یا بیع است. مورد ربا، یا پول است یا جنس. گاهی پول را قرض می‌دهد و بیش از آنچه داده باز پس می‌گیرد، که این ربای در وام است و گاهی جنسی را می‌دهد و مقدار بیشتری از همان جنس را تحویل می‌گیرد، که این نیز در مواردی ربا می‌شود.

رباخوار، به کسی تشبیه شده که شیطان او را خبط کرده است. «خبط» به معنای افتادن و برخاستن و عدم تعادل به هنگام حرکت است.

رباخوار در قیامت همچون دیوانگان محشور می‌شود، چرا که در دنیا روش او باعث به هم خوردن تعادل جامعه گردیده است.

ثروت‌پرستی، چشم عقلش را کور کرده و با عمل خود چنان اختلافات طبقاتی و کینه را بر می‌انگیزد که فقر و کینه سبب انفجار شده و اصل مالکیّت را نیز متزلزل می‏‌کند. برای این افراد، گویا ربا اصل و خرید و فروش فرع است، فلذا می‌‏گویند: بیع و معامله هم مثل رباست و تفاوتی ندارند.

انتقاد از رباخواری، ربا گرفتن و ربا دادن، از ابتدای اسلام مطرح بوده است. در سورۀ روم که در مکّه نازل شده است، می‌فرماید: «وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوَا فِی أَمْوالِ النَّاسِ فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ» «روم، ۳۹» یعنی آنچه به قصد ربا می‌دهید تا برای شما در اموال مردم بیفزاید، بدانید که نزدخداوند افزون نمی‌شود.

سپس در سورۀ آل عمران با فرمان «لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا» «آل عمران، ۱۳۰» از آن نهی گردیده و بیشترین انتقاد از رباخواری در همین آیات آمده است.

ضمناً آیۀ «وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ» «نساء، ۱۶۱»، یادآور می‌شود که در مذهب یهود نیز «ربا» حرام بوده، همچنان‌که این حرمت در تورات ذکر شده است. «تورات، سِفر خروج، فصل ۲۳ جمله ۲۵ و سِفر لاویان، فصل ۲۵» آیات مربوط به ربا، به دنبال آیات انفاق آمد، تا دو جهت خیر و شر را که توسط مال و ثروت پدید می‌‏آید مطرح کند.

انفاق یعنی دادن بلاعوض و ربا یعنی گرفتن بلاعوض.

هر آثار خوبی که انفاق دارد، مقابلش آثار سویی است که ربا در جامعه پدید می‌آورد. به همین جهت قرآن می‌فرماید: «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ» خداوند ثروت به دست آمده از ربا را نابود، ولی صدقات را افزایش می‌دهد.

تهدیدهایی که در قرآن برای اخذ ربا و پذیرش حاکمیّت طاغوت آمده، برای قتل، ظلم، شرب خمر، قمار و زنا نیامده است. «تفسیر المیزان، ذیل آیه»

حرمت ربا نزد تمام فرق اسلامی، قطعی و از گناهان کبیره است.

وقتی به امام صادق علیه‌السّلام خبر دادند که فلانی رباخوار است، فرمود: اگر قدرت می‌داشتم گردنش را می‌‏زدم. «وسائل، ج ۱۲، ص ۴۲۹»

همچنان‌که حضرت علی علیه‌السّلام وقتی با رباخواری مواجه شد، از او خواست توبه کند، وقتی توبه کرد او را رها نمود و به دنبال آن فرمود: رباخوار را باید از عمل خود توبه دهند، هم‌چنان که از شرک توبه می‌دهند.

از امام باقر علیه‌السّلام نقل شده است که فرمود: خبیث‌‏ترین درآمدها، رباخواری است. «کافی، ج ۵، ص ۱۴۷»

و رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرموده‏‌اند: هر گاه خداوند ارادۀ هلاک قریه‌‏ای را داشته باشد، رباخواری در آن قریه ظاهر می‌شود. «کنز العمّال، ج ۴، ص ۱۰۴»

و خداوند، فرد رباخوار، وکیل، شاهد و کاتب ربا را لعنت نموده است. «وسائل، ج ۱۲، ص ۴۳۰»

در حدیث می‏‌خوانیم: رباخواران، در قیامت همچون دیوانگان محشور می‌‏شوند. «تفسیر در المنثور، ج ۲، ص ۱۰۲»

امام صادق علیه‌السّلام علّت تکرار آیات ربا را آماده‌سازی ثروتمندان برای کار خیر و صدقات می‏‌داند و می‌فرماید: چون از یک‌سو «ربا» حرام است و از طرف دیگر کنز و انباشتن ثروت به صورت راکد نیز حرام است، پس چاره‌‏ای برای ثروتمندان جز انفاق و یا کارهای تولیدی مفید باقی نمی‌‏ماند. «وسائل، ج ۱۲، ص ۴۲۳»

همچنان‌که دربارۀ علّت تحریم ربا گفته‌اند: رباخواری مانع جریان پول در مسیر تولید و کارهای عام‌المنفعه است و به جای تلاش و فکر و بازو، فقط از سود پول بهره‌گیری می‌‏شود، لذا ربا تحریم شده است.

از امام صادق علیه‌السّلام روایت شده است که فرمودند: «لو کان الربا حلالا لترک الناس التجارات» اگر ربا حلال بود، مردم کسب و کار را رها می‌‏کردند. «وسائل، ج ۱۲، ص ۴۲۴ و بحار، ج ۱۰۳، ص ۱۱۹»

و از امام رضا علیه‌السّلام نیز روایت شده است که فرمودند: اگر ربا شیوع پیدا کند راه قرض دادن بسته می‌شود. «الحیاه، ج ۴، ص ۳۳۴»

ضمناً چون احتمال در دام ربا افتادن در امور اقتصادی زیاد است، در حدیث می‌خوانیم: «من اتجر بغیر فقه فقد ارتطم فی الربا» هر کس بدون دانش و آگاهی از مسائل تجاری وارد تجارت شود، گرفتار ربا می‌‌شود. «نهج‌البلاغه، قصار ۴۴۷»
آثار ربا:

گرفتن پول اضافی، بدون انجام کاری مفید و یا مشارکت در تولید، نوعی ظلم و اجحاف است که موجب پیدایش دشمنی و قساوت می‌‏شود.

ربادهنده به جهت بدهی‌های تصاعدی، گاهی ورشکست و مجبور به قبول انواع ذلّت‌ها و اسارت‌‏ها می‏‌شود. «تفسیر مراغی، ذیل آیه»

ربا، تعادل جامعه را به هم زده و موجب تقسیم جامعه به دو قطب مستکبر و مستضعف می‌‏شود. «تفسیر المیزان»

با توجّه به این آثار تخریبی، نه تنها در شریعت اسلام، بلکه در تمام ادیان آسمانی ربا تحریم شده است.

امّا برخی به بهانه‏‌هایی می‌خواهند ربا را توجیه کنند و به دنبال راه فرار هستند. کلاه شرعی ساختن، همانند حیلۀ یهود برای گرفتن ماهی در روز شنبه که در آیات قبل ماجرای آن بیان شد، نوعی بازی بیش نیست و قرآن از این‌گونه بازی‌‏ها انتقاد کرده است.

ربا، آثار تخریبی خود را دارد هر چند که جوامع انسانی آن را در سیستم اقتصادی خود پذیرفته باشند. علّت پیشرفت جوامع غربی، توجّه به علم و صنعت است، نه اینکه رباخواری موجب ترقّی آنها شده باشد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۵:

۱. رباخواران، از تعادل روحی و روانی برخوردار نیستند و جامعه را نیز از تعادل اقتصادی خارج می‌سازند. «کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ»

۲. تشبیه بیع حلال به ربای حرام، نشانۀ عدم تعادل فکری آنان است. «یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ» «بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا»

۳. شیطان، قدرت تصرف بر درون انسان را دارد. «یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ»

۴. توجیه گناه، راه را برای انجام گناه باز می‌‌کند. «إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا»

۵. تا قبل از ابلاغ تکلیف، مسئولیّتی نیست. «فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ»

۶. احکام الهی، در جهت پند و تربیت مردم است. «جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ»

۷. قانون امروز، شامل گذشته افراد نمی‏‌شود. «فَلَهُ ما سَلَفَ»

۸. از گناه ناآگاهان اغماض می‌شود، ولی از آگاهانِ مغرض و مُصرّ هرگز. «وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ»
تفسیر صفحۀ ۴۷ قرآن کریم- سورۀ بقره - آیه ۲۷۶ - تفسیر نور:

«یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ» خداوند ربا را نابود می‌کند، ولی صدقات را افزایش می‌دهد و خداوند هیچ انسان ناسپاس و کافرِ گنهکاری را دوست نمی‌دارد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۶:

کلمۀ «محق» به معنای نقصان تدریجی است و مُحاق به ماه گفته می‌شود که نورش در شب‌های آخر آن چنان کاهش یافته که دیده نمی‌‏شود. و در مقابل، «الرِّبا» به معنی رشد تدریجی است.

این آیه یادآور می‌شود که هر چند رباخوار به قصد انباشت ثروت، از دیگران ربا می‌گیرد، ولی خداوند برکت و آثار خوبی که باید ازدیاد مال داشته باشد از ربا می‌‏گیرد.

لازم نیست خود مال رَبَوی از بین برود؛ بلکه اهدافی که از افزایش ثروت در نظر است از بین می‌رود.

در نظام رَبَوی، سعادت، محبّت و امنیّت نیست و چه بسیار ثروتمندانی که از سرمایۀ خود، هیچ نوع راحتی و آرامش و یا محبوبیّتی به دست نمی‌‏آورند. ولی در نظامی‌که در آن انفاق، صدقه و قرض‌الحسنه رایج باشد، آن جامعه از برکات زیادی برخوردار است.

در آن نظام، فقرا مأیوس نبوده و اغنیا در فکر تکاثر نیستند. محرومان به فکر انتقام و سرقت، و اغنیا نگران حراست و حفاظت اموال خود نمی‌باشند و جامعه از یک تعادل نسبی همراه با الفت و رحمت و تفاهم و امنیّت برخوردار خواهد بود.

در تفسیر کبیر فخر رازی آمده است: وقتی رباخوار، عواطف و عدالت انسانی را در خود محو کند، خود و اموالش مورد نفرین فقرا قرار می‌گیرد و کینه و انتقام و توطئه سرقت هر لحظه او را تهدید می‌کند و این نمونه‌‏ای از آن نابودی است که در آیه مطرح شده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۶:

۱. به رشد ظاهری ثروت خیره نشوید؛ نظام اقتصادی بر اساس ربا رو به نابودی است. «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا»

۲. نابود کردن مال ربوی، از سنّت‌های الهی است. «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا» فعل مضارع نشانۀ استمرار است.

۳. رواج صدقه و زکات، سبب رشد و استواری اقتصاد است. «یُرْبِی الصَّدَقاتِ»

۴. رباخوار، از رحمت و محبّت الهی محروم است. «وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ»

۵. رباخوار، بسیار ناسپاس و گنهکار است. او با گرفتن ربا خود را ضامن مردم، زندگی خود را حرام، عباداتش را باطل، و حرص و طمع قساوت را بر خود حاکم می‌گرداند. «کَفَّارٍ أَثِیمٍ»
تفسیر صفحۀ ۴۷ قرآن کریم- سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۷ - تفسیر نور:

«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» همانا کسانی که ایمان آورده و کارهای نیکو انجام داده‌‏اند و نماز برپا داشته و زکات پرداخته‌‏اند، پاداششان نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می‌شوند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۷:

این آیه، برابر رباخواران که «کفّار اثیم» هستند، سیمای مؤمنان را ترسیم می‌کند که عمل صالح انجام داده و نماز را بر پای می‌‏دارند و زکات پرداخت می‌کنند. تا اشاره به این باشد که زمینۀ برچیده شدن ربا در جامعه، توجّه به ایمان و عمل صالح و احیای نماز و زکات است.
مردم ۴ گروه هستند:

۱. گروهی ایمان آورده و عمل صالح انجام می‌دهند که اینان «مؤمنانند»؛

۲. گروهی، نه ایمان آورده و نه کار شایسته انجام می‌دهند که اینان «کافرانند»؛

۳. گروهی ایمان دارند، ولی عمل صالح ندارند که اینان «فاسقانند»؛

۴. گروهی ایمان ندارند، ولی اظهار ایمان می‌کنند و در ظاهر کار نیک انجام می‌‏دهند که اینان «منافقانند».

اگر رباخواران از خدا و مردم بریده‌اند، امّا در مقابل، کسانی هستند که اهل ایمان و عمل صالح بوده و از طریق نماز، با خداوند مرتبط می‌‏باشند و با پرداخت زکات با مردم پیوند دارند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۷:

۱. اسلام در کنار مسائل عبادی و فردی، به مسائل اقتصادی و مردمی‌نیز توجّه دارد. نماز و زکات در کنار هم مطرحند. «أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ»

۲. ذکر نماز و زکات بعد از عمل صالح، نشانۀ آن است که در میان کارهای شایسته حساب این دو جداست. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ»

۳. تشویق نیکوکاران به دنبال تهدید بدکاران، یک اصل تربیتی است. «لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ»

۴. هوشمند کسی است که در محاسبات، تنها به موجودی امروز که در دست دارد ننگرد، بلکه به آینده و ذخیره‏‌هایی که نزد خداوند است توجّه داشته باشد. «عِنْدَ رَبِّهِمْ»

۵. پروردگار، به مؤمنانی که اهل عمل صالح و نماز و زکاتند، نظر ویژه‌‏ای دارد. کلمۀ «رَبِّهِمْ» اشاره به لطف خاصّ اوست.

۶. وعده‌‏های الهی، انگیزۀ عمل صالح است. «لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ»

۷. امنیّت و آرامش واقعی، در سایۀ ایمان و عمل صالح و پیوند با خدا و مردم است. «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»

۸. عوامل آرامش، ایمان، عمل صالح، نماز و زکات است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُواالصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ» «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»
تفسیر صفحۀ ۴۷ قرآن کریم- سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۸ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»‌‌‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! تقوای الهی پیشه کنید و آنچه را از (مطالبات) ربا باقی مانده است، رها کنید، اگر ایمان دارید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۸:

در آیات قبل به مفاسد ربا اشاره شد که ربا فرد و جامعه را از تعادل خارج و آشفته می‌‌کند «یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ» و روشن شد که ربا در حقیقت کم شدن است، نه زیاد شدن «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا»

در این آیه نهی از ربا را صریحاً بیان می‌کند. «ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا»
شأن نزول - سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۸:

در تفاسیرِ مجمع‌البیان، المیزان و مراغی نقل شده است که وقتی آیۀ تحریم ربا نازل شد، برخی از صحابه همانند خالدبن‌ولید، عباس و عثمان، از مردم مقداری طلب از بابت ربا داشتند، آنها در مورد طلبکاری خود، از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله کسب تکلیف کردند و آیۀ فوق نازل شد.

پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله بعد از نزول این آیه فرمود: عباس، عموی من نیز حقّ مطالبه ربا ندارد و قبل از همه، باید خویشان من دست از ربا بردارند.

همچنان‌که در طی خطبه‌‏ای فرمود: «و کل ربا فی الجاهلیه موضوع تحت قدمی‌هاتین و اول ربا اضع ربا العباس» تمام رباهای مقرّر در دورۀ جاهلیّت را زیر پای می‌‏اندازم و از همه پیشتر رباهایی که برای عباس است. «تفسیر فی ظلال القرآن»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۸:

۱. رباخواری، از عادات زمان جاهلیّت بود که مسلمانان صدر اسلام نیز به آن آلوده بودند. «یا أَیُّهَاالَّذِینَ آمَنُوا» «ذَرُوا»

۲. تقوا، مرحله‌‏ای بالاتر از ایمان است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ»

۳. رباخوار، مالک بهره نمی‌‏شود و اسلام سود رَبَوی را به رسمیّت نمی‌‏شناسد. «ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا»

۴. لازمۀ ایمان و تقوا، صرف نظر کردن از مال حرام است. «إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»
تفسیر صفحۀ ۴۷ قرآن کریم- سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۹ - تفسیر نور:

«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ» پس اگر چنین نکردید، (بدانید که) اعلان جنگ با خدا و رسولش داده‌‏اید و اگر توبه کنید، (اصل) سرمایه‏‌هایشما از آنِ خودتان است. (و در این صورت) نه ستم می‌‏کنید و نه بر شما ستم می‌‏شود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۹:

در اسلام، نه اجازه ربا و بهره‏‌کشی و استثمار داده شده و نه اموال مردم یک جانبه مصادره می‌‏گردد. در بعضی نظام ‏ها، مالکیّت ملغی و تمام اموال را از صاحبانشان می‌‏گیرند و در برخی دیگر، استثمار و بهره‌کشی و ربا، به هر شکلی آزاد است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۹:

۱. رباخوار، محارب با خداست. او باید بداند که در این جنگ، در یک طرف او قرار دارد و در طرف دیگر، خداوند جبّار. «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ»

۲. رباخواری، گناه کبیره است؛ چون اعلام جنگ با خداوند است. «بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ»

۳. رباخوار، گمان نکند با مردم محروم طرف است؛ بلکه خداوند به حمایت از محرومان برخاسته و از حقّ آنان دفاع می‏‌کند. «بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ»

۴. چون رباخوار محارب با خداست، از وظایف حکومت اسلامی‌مبارزه با رباخوارای است. «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ»

۵. برای محاربین با خدا نیز راه توبه باز است. «بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ» «وَ إِنْ تُبْتُمْ»

۶. رباخوار، تنها مالک اصل مال است؛ نه بهرۀ آن. «فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ»

۷. برای نجات محرومان، اصل مالکیّت مردم را نادیده نگیرید و مالکیّت خصوصی در اقتصاد اسلامی‌پذیرفته شده است. «فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ»

۸. سلطه‌پذیری و سلطه‌گری هر دو محکوم است، نه ظلم ببینید و نه ظلم روا دارید. «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»

۹. انتقام ممنوع است. به رباخوار توبه‌کننده نیز نباید ظلم شود. «فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»

۱۰. به توبه‌کنندگان، نباید به خاطر خلاف‏کاری‌‏های پیشین ظلمی‌شود. سرزنش کسانی که قبلًا خلاف‏کار بوده‌اند ممنوع است. «فَإِنْ تُبْتُمْ» «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»

۱۱. استقرار عدالت اقتصادی، از وظایف حکومت اسلامی‌است. «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۴۷ قرآن کریم- سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۰ - تفسیر نور:

«وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلی‏ مَیْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» و اگر (بدهکار) تنگ‏دست بود، او را تا هنگام توانایی مهلت دهید و (در صورتی که واقعاً توان پرداخت ندارد،) اگر ببخشید برای شما بهتر است، اگر (نتایج آن را) بدانید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۰:

هر چند در این آیه سفارش شده که به بدهکار مهلت داده شود، ولی نباید بدهکار از این موضوع سوء‌استفاده کند. لذا اگر بدون عذر در پرداخت بدهی خود تأخیر کند، گناهکار است.

در حدیث آمده است: برای کسانی که بدون عذر، بدهی خود را نمی‌پردازند، گناهِ دزد نوشته می‌‏شود.

همچنان‌که برای مهلت‌دهندگان، پاداشی چون پاداش شهیدان ثبت می‌‏شود. به هر روزی که به بدهکار مهلت داده شود، پاداش صدقۀ همان مبلغ، برای طلبکار ثبت می‌شود. «تفسیر برهان»

گذشت از بدهکار نادار، برای شما بهتر است، زیرا:

الف: شاید فردا برای خود شما نیز این صحنه پیش آید.

ب: مال فراموش می‌‏شود؛ ولی بخشیدن به نادار هرگز فراموش نمی‌‌‏شود.

ج: کسب رضایت دل محروم و رضای خالق، از کسب درآمد به مراتب بهتر است.

در احکام فقهی آمده است: زندانی کردن بدهکار معذور، ممنوع است و در مواردی که شخص بدهکار واقعاً مالی نداشته باشد که بدهی خود را پرداخت کند، وظیفۀ حکومت اسلامی‌است که بدهی او را بپردازد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۰:

۱. اسلام، حامی‌مستضعفان است. «وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ»

۲. نه تنها ربا نگیرید، بلکه در گرفتن رأس‌المال و اصل سرمایه نیز مدارا کنید. «فَنَظِرَةٌ إِلی‏ مَیْسَرَةٍ»

۳. اصل در زمان‌‏بندی برای بازپرداخت، توان بدهکار است. «فَنَظِرَةٌ إِلی‏ مَیْسَرَةٍ»

۴. اجبار بدهکاری که توانایی پرداخت دارد، مانعی ندارد. «إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ»

۵. بخشیدن بدهکار فقیر، صدقه است. «وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ»

۶. نظام حقوقی و اقتصادی اسلام، با نظام اخلاقی آن پیوند دارد. گرچه بازپس‌‏گیری وام حق است، ولی مهلت دادن و بخشیدنِ بدهکار باید مراعات شود. «فَنَظِرَةٌ» «تَصَدَّقُوا»

۷. محدودیّت انسان و ثروت دوستی او نمی‌گذارد که انسان به حقیقت ارزش‌ها و کمالات پی ‏ببرد. «إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۴۷ قرآن کریم- سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۱ - تفسیر نور:

«وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ» و پروا کنید از روزی که در آن به پیشگاه خداوند بازگردانده می‌شوید و سپس هر کس (جزای) آنچه را کسب کرده، بدون کم و کاست داده می‌‏شود و به آنان ستمی‌نمی‌رود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۱:

این آیه به منزلۀ جمع‌‏بندی و هشدار عمومی‌در پایان آیات ربا است.
آخرین آیه‌ای که بر پیامبر نازل شده است؟

سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۱:

در تفاسیری همچون کشّاف، المیزان، مجمع‌البیان، کبیر فخر رازی و برهان آمده است که این آیه، آخرین آیه‌‏ای بوده که بر رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نازل شده، ولی به دستور پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله در اینجا قرار گرفته است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۱:

۱. قیامت، روز مهمی‌است. تنوین کلمۀ «یَوْماً» اشاره به عظمت آن روز دارد.

۲. ربا گرفتن و رسیدن به دنیا، ساده و زودگذر است، آنچه ابدی و باقی است، قیامت است. «وَ اتَّقُوا یَوْماً»

۳. تقوی و یاد قیامت، قوی‌‏ترین عامل برای دور شدن از ربا و سایر محرّمات است. «وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ»

۴. ضامن اجرای نظام اقتصادی اسلام، ایمان و تقوای مردم است. «وَ اتَّقُوا یَوْماً»

۵. در معاملات این جهان، امکان کم و کاست هست، ولی در معامله با خداوند هیچ‌گونه کم و کاستی نیست. «تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ»

۶. ملاک جزا و پاداش، عمل است؛ نه آرزو. «ما کَسَبَتْ»

۷. نگران انفاق و ترک سود رباهایتان نباشید، از اعمال نیک شما اندکی کاسته نمی‌‏شود. «تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ» «لا یُظْلَمُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور ، ج ۱، ص ۴۴۲ - ۴۵۲.

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۵۸

هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلَائِکَةُ أَوْ یَأْتِیَ رَبُّکَ أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ لَا یَنْفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ ﴿۱۵۸﴾

۱۵۸ - آیا جز این انتظار دارند که فرشتگان مرگ به سراغشان بیایند، یا خداوند (خودش ) به سوى آنها بیاید (چه انتظار محالى ؟!) یا پاره اى از آیات پروردگار (و نشانه‌هاى رستاخیز) اما آن روز که این آیات و نشانه‌ها تحقق پذیرد ایمان آوردن افرادى که قبلا ایمان نیاورده اند و یا عمل نیکى انجام نداده اند سودى به حالشان نخواهد داشت ، بگو (اکنون که شما چنین انتظارات غلطى دارید) انتظار بکشید ما هم انتظار (کیفر شما را) مى کشیم !

Are they waiting for the angels or your Lord to come to them, or for some of the signs of your Lord? On the Day when some of the signs of your Lord come, no soul will be benefited by its belief had it not believed before or earned good in its belief. Say: 'Wait, we are waiting. ' (158)

تفسیر
انتظارات بیجا و محال!
در آیات گذشته این حقیقت بیان شد که ما حجت را بر مشرکان تمام کردیم و کتاب آسمانى یعنى قرآن را براى هدایت همگان فرستادیم تا هیچگونه بهانه اى براى توجیه مخالفتهاى خود نداشته باشند.
این آیه مى گوید: اما این افراد لجوج به اندازه اى در کار خود سرسختند،
که این برنامه روشن نیز در آنها تاثیر نمى کند، گویا انتظار نابودى خویش ، یا از میان رفتن آخرین فرصت ، و یا انتظار امور محالى را مى کشند.
نخست مى گوید: آنها جز این انتظار ندارند که فرشتگان مرگ به سراغشان بیایند! (هل ینظرون الا‌‌ان‌تاتیهم الملائکة )
(یا اینکه پروردگارت به سراغ آنها بیاید و او را ببینند، و ایمان بیاورند!! (او یاءتى ربک )
در حقیقت آنها انتظار امر محالى را مى کشند، نه اینکه آمدن خداوند یا مشاهده او امکانپذیر باشد، و این درست به آن مى ماند، که به شخص قاتل لجوجى که پس از ارائه مدارک کافى ، باز منکر جرم خود مى باشد، بگوئیم اگر اینهمه مدارک را قبول ندارى لابد انتظار دارى شخص مقتول زنده شود و در دادگاه حضور یابد و شهادت بدهد که تو او را کشته اى !
سپس مى گوید: (یا اینکه بعضى از آیات و نشانه‌هاى پروردگار که در آستانه رستاخیز و پایان جهان ، واقع مى شود، و به دنبال آن درهاى توبه بسته خواهد شد، انجام گیرد) (او یاتى بعض آیات ربک ).
بنابراین تعبیر به (آیات ربک ) اگر چه به صورت کلى و سربسته ذکر شده اما مى تواند به قرینه جمله‌هاى بعد که تفسیر آن خواهد آمد، به معنى نشانه‌هاى رستاخیز بوده باشد، مانند زلزله‌هاى وحشتناک ، و بى فروغ شدن خورشید و ماه و ستارگان و امثال اینها.
و یا اینکه منظور از آن درخواستهاى نامعقولى بوده است که آنها از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) داشتند، از جمله اینکه مى گفتند ایمان نمى آوریم مگر اینکه سنگهاى آسمانى بر سر ما ببارد و یا بیابان خشک و سوزان حجاز پر از چشمه‌ها و نخلستانها شود!.
و به دنبال آن اضافه مى کند: (آن روز که چنین آیات صورت پذیرد، ایمان آوردن افراد بى ایمان و آنها که عمل نیکى انجام نداده اند، پذیرفته نخواهد شد) و درهاى توبه به روى آنان بسته مى شود، زیرا توبه و ایمان در آن هنگام ، صورت اجبارى و اضطرارى به خود مى گیرد، و ارزش ایمان و توبه اختیارى را نخواهد داشت (یوم یاءتى بعض ‍ آیات ربک لا ینفع نفسا ایمانها لم تکن آمنت من قبل او کسبت فى ایمانها خیرا).
از آنچه گفتیم روشن شد که جمله (او کسبت فى ایمانها خیرا) به این معنى است که در آن روز نه تنها ایمان آوردن سودى نخواهد داشت ، بلکه آنها هم که ایمان آورده اند ولى عمل صالحى انجام نداده اند در آن روز انجام عمل صالح به حال آنها، نفعى ندارد، چه اینکه اوضاع و احوال طورى است که هر کسى بى اختیار دست از کارهاى خلاف بر مى دارد و به سوى عمل صالح اجبارا روى مى آورد.
در پایان آیه با لحنى تهدیدآمیز به این افراد لجوج مى گوید: (اکنون که شما چنین انتظارى را دارید در انتظار خویش بمانید، ما هم در انتظار (کیفر دردناک شما) خواهیم بود) (قل انتظروا انا منتظرون ).
ایمان بدون عمل سودى ندارد.
از نکات جالبى که از آیه فوق استفاده مى شود این است که راه نجات را در ایمان ، آن هم ایمانى که در پرتو آن اکتساب خیرى شود و اعمال نیک انجام گیرد، معرفى مى کند.
ممکن است این سئوال پیش آید که آیا ایمان به تنهائى کافى نیست هر چند خالى از تمام اعمال نیک باشد؟
در پاسخ مى گوئیم درست است که افراد با ایمان ممکن است لغزشهائى داشته باشند و مرتکب گناهانى شوند و از گناهان خود نیز پشیمان گردند، و به اصلاح خویش پردازند، ولى کسى که هیچگونه عمل نیکى در تمام عمرش انجام نداده و فرصت کافى داشته است ، بلکه به عکس هر گونه گناه و زشتکارى از او سرزده ، بسیار بعید به نظر مى رسد که اهل نجات باشد و ایمان او به تنهائى مفید واقع شود، زیرا اصولا نمى توان باور کرد کسى ایمان به مکتبى داشته باشد ولى در تمام عمرش ، حتى یکبار، به برنامه‌هاى آن مکتب عمل نکند، بلکه به عکس همه دستورات آن را زیر پا بگذارد، این خود دلیل روشنى بر عدم ایمان او است ، و به این ترتیب ایمان باید حداقل با قسمتى از اعمال نیک همراه باشد، تا معلوم شود ایمانى وجود دارد.

****************

نماز شب‌های قدر

دو رکعت ؛ در هر رکعت بعد از حمد، #هفت مرتبه #توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه :

« أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ » بگوید.

در روایت نبوى (صلى الله علیه و آله) است که از جاى خود برنخیزد تا حق تعالى او را و پدر و مادرش را بیامرزد

مفاتیح الجنان

****************

بیان رحمت
بسیاری از مردم از برزخ خود بی خبرندواز بی خبری خود نیز غافل هستند و همین طور نسبت به عالم روحانی خودشان آگاهی ندارند، مگر کسانی که خداوند با دادن معرفت نفس ، به آنها منت نهاده است.شناخت عالم مثال از طریق معرفت نفس است، زیرا حقیقت نفس از عالم ارواح می‌باشد.در نتیجه کسی که حجاب ماده از روی روح ونفسش برداشته شود ودر عالم مثال نفس خود را از آن خالی ببیند، به آسانی می‌تواند به حقیقت روح خود که مجرد از شکل است، منتقل شودوچنین شناختی همان است که در سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم آمده است، که می‌فرماید:((مَنْ عَرَفَ نَفسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ))(( کسی که خود را بشناسد، پروردگار خود را می‌شناسد)).
کتاب المراقبات مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س) السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س) السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س) السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

امام خامنه‌‌‌ای در دیدار مسئولان وزارت امور خارجه و سفیران جمهوری اسلامی‌ایران

پرهیز از دیپلماسی التماسی، لزوم تعاملات خردمندانه و انعطاف با حفظ اصول

۳۰ /اردیبهشت/ ۱۴۰۲

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

https://imamhussain.org/persian/31418

https://hawzah.net/fa/Article/View/107163

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

حجّاج بن مسروق‏ بن جُعف‏ بن سعد العشیره مذحجى جعفى‏

حجاج‌ بن‌ مسروق‌ بن جعف بن سعد العشیره مذحجی جعفی‌، از یاران امام حسین(ع) بود که در کربلا به شهادت رسید ...

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

شهید«حمیدرضا زمانی مجد» 15بهمن ماه 1348 در شهرســتان کنگاور به دنیا آمد. پدرش خداکرم و مادرش اختر نام داشــت. تا دوم متوسطه در رشته تجربی درس خواند. به عنوان ســرباز ارتش در جبهه حضور یافت. دوم مرداد 1367 در مریوان توســط نیروهای بعثی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار شهید والامقام در گلزار شهدای زادگاهش واقع است ...

بخشی از وصیت‌نامه:
زندگی مبارزه است باید با سختی جنگید اگر انسان در این راه، سستی و کاهلی کند و ننگ را بپذیرد فنا خواهد شد و اگر صبر و تلاش و کوشش به خرج دهد در ملکوت اعلی جای خواهد گرفت. وجدان بیدار انسان اجازه نمی‌دهد که ظالم زور بگوید و مظلوم اطاعت کند پس انسان مومن تا آخرین نفس مبارزه خواهد کرد تا این سیستم را براندازد و قسط و عدل را در جهان برقرار کند مگر نشنیده‌اید که حسین (ع) آموزگار بزرگ شهادت، با خون خود، آزادگی و مختار بودن و عاشق بودن و الهی بودن انسان را مهر کرد و به همه تاریخ درس داد و قلب تاریخ را فتح کرد و شمع تاریخ شد؛ سوخت و به بشریت روشنایی بخشید. حال باید چون شمع سوخت و شکافنده ظلمت و نور شد شاید ما هم به صف شهیدان خونین پیکر حسینی پیوستیم ...
سخن آخرم این است که بیشتر مدافع انقلاب باشید و از ارزش‌های والای اسلامی‌و انسانی پیروی کنید تنها به خدا توکل کنید. مبادا امام را چون اهل کوفه که اباعبدالله را بی‌یاور گذاشتند تنها گذارید و کلام آخر اینکه بر سختی‌ها و مشکلات فایق آیید که خدا یار محرومان خواهد بود ...

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

شهید «فرج‌الله صالحی»، دهم بهمن 1350 در روستای ســوهان از توابع شهرستان ساوجبلاغ به دنیا آمد. پدرش حبیب‌الله، کشــاورزی می‌کرد و مادرش منزلت نام داشــت. دانش‌آموز دوم متوســطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیســت و هفتم اردیبهشــت 1367، در شیخ‌محمد با اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکر وی را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند ...

بخشی از وصیت‌نامه:
هیچ‌وقـت امـام را تنهـا نگذاریـد و پشـتیبان سلحشـوران اسـلام باشـید ...

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

شهید «محمدرضا آقایوسفی»
هشتم اسفند ١٣٤٤، در شهرستان قم به دنیا آمد. از سوى بسیج عازم جبهه‌ها شد. دهم اسفند ١٣٦٢ در حالیکه به عنوان بى سیم چى در جزیره مجنون حضور داشت، در سالروز تولد ۱۸ سالگی اش بر اثر اصابت ترکش به گردن، به مقام شهادت نایل آمد. پیکرش در منطقه باقی ماند. سال ١٣٧٦ پیکرش تفحص شد و در تشییعی با شکوه در گلزار شهدای علی بن جعفر به خاک سپرده شد ...

بخشی از وصیت‌نامه:
خواهرانم حجاب را، حجاب را، حجاب را فراموش نکنید. برادرانم تقوى را فراموش نکنید ...
السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

شهید «جعفر پاینده»
شهریور 1342، در شهرستان قشم به دنیا آمد. پدرش حسین و مادرش شمری نام داشت. تا اول متوسطه در رشته انسانی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. دهم اردیبهشت 1361، در خرمشهر به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد ...

بخشی از وصیت‌نامه:
نکند روزی برسد که امام بی‌یار و یاور شود. همیشه گوش به فرمان امام باشید و او را دعا کنید ...
از خدا غافل نشوید، نماز خود را به موقع بخوانید، روزه بگیرید و در اجتماعات مذهبی شرکت کنید و به هر طریقی شده نگذارید که خون شهیدان و این انقلاب به هدر برود. شما هستید که باید آینده ایران را بسازید، شما هستید که باید پیام خون این شهیدان را به جهان برسانید، و مظلومیت این انقلاب را به جهان برسانید ...

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

شهید محسن غفاری
مرداد ماه سال ۱۳۴۴ متولد شد. دروس حوزوی را در مدرسه حجتیه قم می‌خواند. با آغاز انقلاب فعالیت‌های گسترده داشت. آنقدر که دیگر در خانه پیدایش نمی‌شد. دستگیر و شکنجه شد. اما از هدف دست نکشید. بعد از پیروزی انقلاب مدتی علیه منافقان فعالیت داشت و سپس از طریق بسیج عازم جبهه شد و بعد از سه مرحله اعزام اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در عملیات بیت المقدس، آزادسازی خرمشهر، به شهادت رسید ...

بخشی از وصیت‌نامه:

برادران و خواهران سفارش مى‌کنم، اگر می‌خواهید پیروز و موفق باشید، راه شهدا را که همان راه امام است، ادامه دهید ...

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

شهید «ایوب نقی‌لو»
چهاردهم دی 1344 ، در شهرستان کرج به دنیا آمد. پدرش محمدحسن، در دانشگاه کارگری می‌کرد و مادرش سلاطین نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. پاسدار بود. هفدهم اسفند 1365، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر وی را در امامزاده محمد(ع) زادگاهش به خاک سپردند ...

بخشی از وصیت‌نامه:

ما با دادن شهید مسئولیتمان زیاد مى‌شود شما اگر مسلمان نیستید لااقل آزاده مرد باشید نگذارید که استعمارمان کنند به فکر این باشید که خون این شهیدان پایمال نشود ما باید ادامه دهنده راه آنها باشیم ...

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

شهید حبیب‌الله رضایی قزوینی‌ها
پانزدهم اردیبهشت ۱۳۴۴، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش غلامحسین، در و پنجره‌ فروش بود و مادرش عاتقه قزوینی‌مقدم(فوت ۲۷ مهرماه ۱۳۹۸. همزمان با اربعین امام حسین(ع)) نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم اسفند ۱۳۶۶، در حلبچه بر اثر اصابت ترکش و قطع سر، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است ...

بخشی از وصیت‌نامه:
ما اکنون در موقعیتى از تاریخ قرار گرفته‏ ایم که تمام مسلمین جهان، چشم امیدشان به ماست و در واقع آن‌ها رهروان راه ما هستند...
از خواهرانم مى‏ خواهم چون زینب(س) پیام خونین من و تمامى شهدا را به جامعه انتقال دهند...
پیامى کوتاه براى دوستانم و امت حزب‌الله؛ عزیزان من! اگر اکنون در موقعیتى واقع شده‌‏اید که مى‌بینید اسلام به وجودتان احتیاج دارد؛ پس چنان چه کوچکترین کوتاهى از خود نشان دهید، بدانید که خیانت به خون شهدا کرده ‏اید. پیام من به امت حزب الله این است: نکند روزى بیاید که امام‌مان یاورى نداشته باشد. به والله اگر -خداى ناکرده- امام را تنها بگذارید و یاریش نکنید، در روز محشر جلوى یکایک شما را خواهند گرفت؛ پس مواظب باشید این فرزند حقیق

بازدید : 48
سه شنبه 6 اسفند 1403 زمان : 20:51
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

تفسیر صفحۀ ۴۶ قرآن کریم- سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۰ - تفسیر نور:

«وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُهُ وَ مالِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ» و هر مالی را که انفاق کرده‌‏اید، یا نذری را که نذر کرده‌‏اید، پس قطعاً خداوند آن را می‌‌داند و برای ستمگران هیچ یاوری نیست.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۰:

۱. حال که خداوند از انفاق ما با خبر است، پس بهترین مال را با والاترین اهداف خرج کنیم. «ما أَنْفَقْتُمْ» «فَإِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُهُ»

۲. انفاق، مخصوص ثروتمندان و اموال زیاد نیست، مال کم را نیز انفاق کنید. «مِنْ نَفَقَةٍ» گاهی یک برگ زرد پائیزی، کشتی چندین مورچه در حوض می‌‏شود.

۳. ایمان به اینکه خداوند می‌داند، بهترین دلگرمی‌برای انفاق و عمل به تعهّدات و نذرهاست. «فَإِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُهُ»

۴. تشویق و هشدار، در کنار هم عامل رشد است. جملۀ «فَإِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُهُ» عامل تشویق، و جملۀ «ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ» هشدار است.

۵. وفای به نذر، واجب و ترک آن ظلم است. «نَذَرْتُمْ» «ما لِلظَّالِمِینَ»

۶. ظلم به خود، راه توبه و کفّاره دارد، ولی در ظلمی‌که به محرومان به خاطر ترک انفاق می‌‏شود، ظالم هیچ یاوری ندارد. «وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ»

۷. شفاعت، شامل حال افراد بخیل نمی‌‏شود.«وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ»

همچنان‌که در سورۀ مدثّر آیۀ ۴۸ آمده است: «وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ» «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِینَ» شفاعت شفیعان، آنان را (کسانی که انفاق نمی‌‏کنند) سود نمی‌‏رساند.

۸. اگر انگیزه بخل، استمداد و یاری خواستن از مال و مردم باشد، بدانید هر گاه قهر خداوند بیاید، نه مال و نه مردم کارآیی ندارند. «ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ»

۹. جرم، با جریمه باید متناسب باشد. کسی که در دنیا با انفاق، یار دیگران نیست، در آخرت هم دیگران یاور او نخواهند بود. «ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ»
تفسیر صفحۀ ۴۶ قرآن کریم- سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۱ - تفسیر نور:

«إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئاتِکُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ» اگر صدقات را آشکارا بدهید، پس آن کار خوبی است، ولی اگر آنها را مخفی ساخته و به نیازمندان بدهید، پس این برای شما بهتر است و قسمتی از گناهان شما را می‌زداید و خداوند به آنچه انجام می‌‏دهید آگاه است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۱:

امام باقر علیه‌السّلام ذیل این آیه فرمود: زکات واجب را علنی پرداخت کنید، ولی زکات مستحب را مخفیانه بدهید. «تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۲۸۹»

شاید دلیل این باشد که زکات واجب یک وظیفۀ عمومی، معمولی و دور از ریا است.

گرچه آیه در مورد کمک‌‌های مالی است، ولی در فرهنگ اسلام، به هر کار خیری صدقه گفته می‌‏شود؛ حتّی اگر سنگی را از میان راه مسلمین کنار زدیم، صدقه است. بنابراین کمک به محرومان از طریق علم و آبرو و وساطت نیز صدقه می‌‏باشد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۱:

۱. انفاقِ علنی، سبب تشویق دیگران و رفع تهمت بخل از انسان و یک نوع تبلیغ عملی است. «فَنِعِمَّا هِیَ»

۲. شرط رسیدگی به فقرا، مسلمان بودن آنها نیست. «الْفُقَراءَ»

۳. با اینکه صدقات و زکات، مصارف زیادی دارد، لکن نام فقرا در آیه نشانۀ اولویّت آنان است. «تُؤْتُوهَاالْفُقَراءَ»

۴. شما باید به سراغ فقرا بروید، نه آنکه آنان به سراغ شما بیایند. «تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ» و نفرمود:«یأتکم الفقراء»

۵. انفاقِ پنهانی، از ریا و خودنمایی دور و به اخلاص نزدیک است و آبروی گیرنده صدقه را محفوظ نگه می‌دارد. «فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ»

۶. انسان، غریزۀ سودجویی و خیرخواهی دارد؛ گرچه در مصداق گاهی به سراغ شر می‌رود. لذا پیامبران الهی، مصادیق و نمونه‌های خیر را برای انسان بیان کرده‌‏اند. «فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ»

۷. کمک به فقرا، بخشی از گناهان صغیره را می‌‏بخشد «یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئاتِکُمْ». «سیئات» در قرآن در برابر گناهان کبیره آمده و به گناهان صغیره گفته می‏‌شود.

«إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ» «نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ» «نساء، ۳۱»

۸. آنچه مهم است علم خداست، نه اطلاع و آگاهی مردم. «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ»
تفسیر صفحۀ ۴۶ قرآن کریم- سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۲ - تفسیر نور:

«لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ» هدایت یافتن آنان بر عهدۀ تو نیست، بلکه خداوند هر که را بخواهد (و شایسته باشد) هدایت می‌‏کند. و آنچه را از خوبی‌‏ها انفاق کنید، به نفع خودتان است. و جز برای کسب رضای خدا انفاق نکنید و (پاداش) آنچه از خوبی‌‏ها انفاق کنید به طور کامل به شما داده خواهد شد و بر شما ستم نخواهد شد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۲:
شأن نزول - سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۲:

در تفسیر مجمع‌البیان و کبیر فخر رازی، شأن نزول‌هایی برای آیه ذکر شده است که از مفاد آنها بر می‌‏آید که مسلمانان در انفاق به فقرای مشرک و غیر مسلمان شک داشتند، وقتی از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله پرسیدند، این آیه نازل شد.

ضمناً در سیرۀ عملی پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و اهل بیت او علیهم‌السّلام نمونه‌‏های زیادی از کمک به غیر مسلمانان مشاهده می‌شود که حتّی برای کسانی که به آن بزرگواران ناسزا می‌‌گفتند و یا حقّ آنان را غصب کرده بودند، دلسوز و خیرخواه بودند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۲:

۱. از ایجاد فشار اقتصادی و ترک انفاق، برای ایمان آوردن کفّار استفاده نکنید. «لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ» «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ»

۲. هدایت، توفیق الهی است که تنها شامل دلهای آماده می‌‏شود. «یَهْدِی مَنْ یَشاءُ»

۳. رسیدگی به محرومان، یک وظیفۀ انسانی است. پس بر غیر مسلمانان نیز انفاق کنید. «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ»

۴. اسلام، مکتب انسان دوستی است و فقر و محرومیّت را حتّی برای غیر مسلمانان نیز نمی‏‌پسندد. «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ»

۵. فایدۀ انفاق به خودتان باز می‌‌گردد و روح سخاوت را در شما زنده می‌کند. با انفاق از پیدایش اختلافات طبقاتی و انفجارهای اجتماعی جلوگیری شده و در جامعه ایجاد محبّت می‌گردد. انفاق مایۀ محرومیّت شما نیست، بلکه سبب مصونیّت شماست. «فَلِأَنْفُسِکُمْ»

۶. جز برای خداوند انفاق نکنید. زیرا تمام فوائد و آثار این جهانی، دیر یا زود از میان می‌‏رود، ولی اگر انفاق برای خدا باشد، تا ابد از برکات آن بهره‌مند خواهید بود. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ»

۷. مال و دارایی خیر است. «ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ»

۸. در انفاق دست و دل باز باشید. زیرا آنچه انفاق می‌کنید، بدون کم و کاست بازخواهید گرفت. «یُوَفَّ إِلَیْکُمْ»

۹. بهره‌‏گیری در قیامت، زمانی است که هدف از انفاق تنها رضای خدا باشد. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ» «یُوَفَّ إِلَیْکُمْ»
تفسیر صفحۀ ۴۶ قرآن کریم- سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۳ - تفسیر نور:

«لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ» (انفاق شما باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا محصور شده‌اند. (به خاطر دین خدا، از وطن آواره و یا در جبهه‌‏های جهاد هستند.) توان حرکت و سفر در زمین را (برای تأمین هزینۀ زندگی و یا کسب سرمایه برای تجارت)ندارند. از شدّت عفاف و آبروداری، شخص بی ‏اطلاع آنها را غنی می‌‏پندارد، امّا تو آنها را از سیما و چهره‌هایشان می‌‏شناسی. آنان هرگز با اصرار از مردم چیزی نمی‌‏خواهند. و هر چیز نیکو و خیری را (به این افراد) انفاق کنید، پس قطعاً خداوند به آن آگاه است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۳:
شأن نزول - سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۳:

در برخی از تفاسیر همچون تفسیر کبیر فخر رازی، مجمع‌البیان و قرطبی آمده که این آیه دربارۀ اصحاب صُفّه نازل شده است.

اصحاب صفّه تقریباً چهارصد نفر بودند که از مکّه به مدینه هجرت کرده و چون در مدینه خانه و کاشانه و آشنایانی نداشتند، در کنار مسجد پیامبر روی صُفّه (سکّویی بزرگ) زندگی می‌‏کردند و اینان همیشه برای جهاد در راه خدا آماده بودند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۳:

۱. فقرا، در اموال اغنیا حقّی دارند. «لِلْفُقَراءِ»

۲. باید به مجاهدان و کسانی که به خاطر فعالیّت‌‌های سیاسی برای مبارزه با طاغوت‌‏ها در محاصرۀ زندان‌‏ها و تبعیدگاه‌ها قرار دارند و مهاجران بی‌‏پناه و همۀ کسانی که در راه خدا دچار فقر شده و فرصت تلاش برای تأمین زندگی را ندارند، توجّه لازم صورت گیرد. «أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً»

۳. کسانی که می‌توانند با مسافرت و مهاجرت به نقطه‌ای دیگر زندگی خود را تأمین نمایند، نباید منتظر انفاق مردم باشند. «لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ»

۴. فقیران عفیف، پاکدامن و آبرودار، مورد ستایش خداوند هستند. «یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ»

۵. فقرای گمنام و محترم، در اولویّت هستند. «تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ»

۶. حتّی اگر ضرورتی پیش آمد، باز هم سؤالِ با اصرار از مردم نداشته باشید. «لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً» تکدّی‌گری، ناپسند است.

۷. شرط انصاف نیست که گروهی خود و تمام هستی خود را فدا کرده و در محاصره قرار گیرند، ولی گروه دیگر حتّی از انفاق به آنان تنگ‌نظری داشته باشند. «لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا»

۸. بازنگری این آیه را که تمام کردم، هنوز قلم را به زمین نگذاشته بودم که شخصی وارد شد و روزنامه‌ای به دستم داد که از سیمای فرزانگان مطلبی نوشته بود. دیدم که با این آیه بسیار سازگار است.

آیت‌اللَّه میرزا علی آقا قاضی قدس سره استاد عرفان علّامه‌طباطبایی قدس سره را در نجف اشرف دیدند که از سبزی‌فروشی کاهوهای پلاسیده و نامرغوب را خریداری می‌کند، از او پرسیدند: چرا این کار را می‌کنی؟ فرمود: این مغازه‌‌دار شخص فقیری است، می‌خواهم به او کمک کنم، لکن میل دارم که هم آبرویش محفوظ بماند وهم به گرفتن مال بلا عوض عادت نکند! لذا این کاهوها را از او می‌خرم که به نوایی برسد و برای من فرق زیادی ندارد که کاهوی تازه مصرف کنم، یا کهنه.
تفسیر صفحۀ ۴۶ قرآن کریم- سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۴ - تفسیر نور:

«الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» کسانی که اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشکارا انفاق می‌کنند، اجر و پاداششان نزد پروردگارشان است و نه ترسی برای آنهاست و نه غمگین می‏‌شوند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۴:

در تفاسیر صافی، مجمع البیان، قرطبی و کبیر فخر رازی آمده که این آیه در شأن حضرت علی علیه‌السّلام نازل شده است. هنگامی‌که آن حضرت فقط چهار درهم ذخیره داشت، یک درهم را در روز، یک درهم را در شب، سومین آن را مخفیانه، و چهارمین درهم را آشکارا در راه خدا انفاق نمود.

البته وعدۀ این آیه، شامل همۀ کسانی می‌شود که این گونه عمل کنند. چنین افرادی نه از فقر و تنگدستی بیم دارند، چون به وعده‌های خداوند ایمان داشته و به او توکّل می‌کنند، و نه به خاطر انفاق، اندوهگین می‌شوند، چون به رضایت الهی و آثار اخروی انفاق توجّه دارند.

شاید دلیل آنکه «لیل» بر «نهار» و یا «سر» بر «علانیه» مقدّم شده است، آن باشد که انفاق‌های پنهانی در دل شب ارزش بیشتری دارد. «تفسیر مراغی»

این آیه به منزلۀ جمع‏‌بندی چهارده آیه گذشته است که دربارۀ انفاق بحث می‌‏کرد.

موضوعی که هیچ موردی در قرآن اینگونه مفصّل بحث نشده است.

آثار انفاق بر کسی پوشیده نیست؛ از جمله: تعدیل ثروت و کم شدن اختلافات طبقاتی، ایجاد محبّت، شکوفایی روح سخاوت و بالاتر از همه قرب به خداوند.

انفاق، علاوه‌بر انفاق مال و ثروت، شامل انفاقِ علم، آبرو و مقام نیز می‏‌شود.

کلمۀ انفاق، در لغت به معنای پر کردن گودال و در اصطلاح، به معنای پر کردن و بر طرف نمودن کمبودهای مالی است.

یادآوری این نکته لازم است که توجّه اسلام به مسئله انفاق، به معنای گداپروری و رواج تکدّی‌گری نیست. زیرا در بسیاری از روایات، از کسانی که بدون داشتن نیاز، از دیگران درخواست کمک می‌‏کنند، مذمّت شده و از سوی دیگر بهترین نوع انفاق، در اختیار قرار دادن ابزار کار به جای پول دادن، معرفی شده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۴:

۱. داشتن روحیّۀ انفاق و سخاوت مهم است، نه یکی دو بار انفاق آن هم از روی ترحّم. «یُنْفِقُونَ» فعل مضارع بر استمرار دلالت دارد.

۲. تعیین نشدن اجر الهی، نشانۀ گستردگی آن است. «أَجْرُهُمْ»

۳. وعده‌های الهی، بهترین مشوّق انسان در کارهای نیک است. «فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ»

۴. آرامش و امنیّت، از برکات انفاق است. «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱۶، ص ۴۳۴ - ۴۳۹.

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات۱۵۴تا۱۵۷

ثُمَّ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِی أَحْسَنَ وَتَفْصِیلًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ ﴿۱۵۴﴾

۱۵۴ - سپس به موسى کتاب (آسمانى ) دادیم ، (نعمت خود را) بر آنها که نیکوکار بودند تکمیل کردیم ، و همه چیز را (که مورد نیاز آنها بود در آن ) روشن ساختیم ، کتابى که مایه هدایت و رحمت بود، تا به لقاى پروردگارشان (به روز رستاخیز) ایمان بیاورند.

Then to Moses We gave the Book, complete for him who does good, and (to make) plain all things, and guidance, and mercy, so that they might believe in the ultimate meeting with their Lord. (154)

وَهَذَا کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۱۵۵﴾
۱۵۵- و این کتابى است پر برکت که ما (بر تو) نازل کردیم ، از آن پیروى نمائید و پرهیزگارى پیشه کنید تا مورد رحمت قرار گیرید.

And We have sent down this blessed Book (the Holy Koran). Follow it and be cautious in order that you receive mercy, (155)

أَنْ تَقُولُوا إِنَّمَا أُنْزِلَ الْکِتَابُ عَلَى طَائِفَتَیْنِ مِنْ قَبْلِنَا وَإِنْ کُنَّا عَنْ دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِینَ ﴿۱۵۶﴾
۱۵۶ - (ما این کتاب را با اینهمه امتیازات نازل کردیم ) تا نگوئید کتاب آسمانى تنها بر دو طایفه پیش از ما (بر یهود و نصارى ) نازل شده بود و ما از بحث و بررسى آنها بیخبر بودیم .

lest you should say: 'The Book was sent down only to two parties before us; we are inattentive to their study. ' (156)

أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْکِتَابُ لَکُنَّا أَهْدَى مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَّبَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِی الَّذِینَ یَصْدِفُونَ عَنْ آیَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا کَانُوا یَصْدِفُونَ ﴿۱۵۷﴾

۱۵۷ - یا نگوئید اگر کتاب آسمانى بر ما نازل مى شد از آنها هدایت یافته تر بودیم ، اینک آیات و دلایل روشن از جانب پروردگارتان براى شما آمد و همچنین هدایت
و رحمت او، با اینحال چه کسى ستمکارتر از آنها که آیات خدا را تکذیب کردند و از آن روى گردانیدند یافت مى شود، اما بزودى کسانى را که از آیات ما روى گردانیدند به خاطر همین اغراض بى دلیلشان مجازات شدید خواهیم کرد.

Or (you say), 'Had the Book been sent down to us, we would have been better guided than they. ' Indeed a clear sign has now come to you from your Lord; a guidance and a mercy. And who is more harmful than he who belies the verses of Allah and turns away from them! We shall recompense those who turn away from Our verses with an evil punishment for their turning away. (157)

تفسیر
پاسخ قاطع به بهانه جویان :

در آیات قبل ، سخن از ده حکم اساسى و اصولى اسلام در میان بود، که در حقیقت زیر بناى بسیارى از احکام اسلامى محسوب مى شود، و از تعبیراتى مانند:‌‌ان‌هذا صراطى مستقیما فاتبعوه (این راه مستقیم من است ، از آن پیروى کنید) و مانند آن بر مى آید که این احکام ، مخصوص آئین و مذهب معینى نبوده ، بویژه اینکه تمام آنها از اصولى است که عقل به روشنى ، آنها را تصدیق و تایید مى کند، و به این ترتیب مضمون آیات گذشته بیان احکامى است که نه تنها در اسلام بلکه در تمام ادیان بوده است .
به دنبال آن در این آیات ، مى گوید: سپس به موسى ، کتاب آسمانى دادیم و نعمت خود را بر افراد نیکوکار و آنها که تسلیم فرمان ما و پیرو حق بودند کامل ساختیم (ثم آتینا موسى الکتاب تماما على الذى احسن ).
از آنچه گفتیم معنى کلمه (ثم ) که در لغت عرب معمولا براى (عطف با تاءخیر) مى باشد روشن مى گردد، و معنى آیه چنین خواهد بود، نخست به انبیاى پیشین ، این فرمانهاى همگانى و عمومى را ابلاغ کردیم ، سپس به موسى کتاب آسمانى دادیم ، و این برنامه‌ها و تمامى برنامه‌هاى لازم را در آن شرح دادیم .
به این ترتیب نیازى به توجیهات مختلف و احیانا ضعیف که بعضى از مفسران گفته اند نخواهیم داشت .
ضمنا این نکته نیز روشن شد که (الذى احسن ) اشاره به تمام کسانى است
که نیکوکارند و آماده پذیرش حق و قبول فرمان خدا.
(و در آن هر چیز که مورد نیاز بود، و در مسیر تکامل انسان اثر داشت ، بازگو کرده ) (و تفصیلا لکل شى ء).
(و نیز این کتاب ، که بر موسى نازل شد، مایه هدایت و رحمت بود) (و هدى و رحمة ).
(تمام این برنامه‌ها به خاطر آن بود که در روز رستاخیز و لقاى پروردگار ایمان بیاورند، و با ایمان به معاد، افکار و گفتار و رفتارشان پاک شود) (لعلهم بلقاء ربهم یومنون ).
ممکن است گفته شود اگر آئین موسى کامل بوده (آنچنان که کلمه تماما از آن حکایت دارد) آئین مسیح و سپس آئین اسلام ، چه ضرورتى داشته است ؟!
ولى باید توجه داشت که : هر آئینى براى زمان خود، آئین جامع و کاملى است ، و محال است آئین ناقص از طرف خدا، نازل گردد، ولى همین آئین که براى یکزمان کامل بود، ممکن است براى زمانهاى بعد، ناتمام و نارسا باشد، همانطور که یک برنامه جامع و کامل براى دوره دبستان ، نسبت به دوره دبیرستان نارسا است ، و سر فرستادن پیامبران مختلف با کتب آسمانى متعدد، تا به آخرین پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و آخرین دستور منتهى گردد، نیز همین است ، البته هنگامى که بشر آمادگى براى دستور نهائى پیدا کرد و دستور نهائى صادر شد، دیگر نیازى به آئین جدید نیست و درست همانند افراد فارغ التحصیل که مى توانند بر اساس معلومات خود به پیشرفتهاى علمى از طریق مطالعه پیش بروند، پیروان چنین مذهبى نیاز به آئین جدید نخواهند داشت و تحرک کافى را از همان آئین نهائى خواهند گرفت .
و نیز از این آیه استفاده مى شود که مسائل مربوط به قیامت در تورات اصلى به حد کافى بوده است ، و اگر مى بینیم در توراتهاى کنونى ، و کتابهاى وابسته
به آن جز در موارد نادرى اشاره به معاد و رستاخیز نشده است ، به نظر مى رسد که بیشتر به خاطر تحریف یهود و دنیاپرستانى بوده که مایل بوده اند درباره قیامت کمتر سخن بگویند و کمتر سخن بشنوند.
البته در توراتهاى کنونى اشارات مختصرى به مساله قیامت شده است ، ولى به اندازه اى کم است که بعضى مى خواهند بگویند یهود، اصولا به رستاخیز معتقد نیست ولى این سخن به مبالغه شبیه تر است تا به یک واقعیت .
ضمنا باید توجه داشت همانطور که در جلد اول تفسیر نمونه (صفحه 156) خاطر نشان ساختیم : منظور از ملاقات پروردگار که در آیات قرآن آمده ، ملاقات حسى و رویت با چشم نیست ، بلکه یکنوع شهود باطنى و ملاقات روحانى است که بر اثر تکامل انسان در رستاخیز صورت مى گیرد، و یا مشاهده پاداشها و کیفرهاى او در جهان دیگر است .
در آیه بعد، اشاره به نزول قرآن و تعلیمات آن کرده و بحث آیه گذشته را تکمیل مى نماید و مى گوید: (این کتابى است که ما نازل کرده ایم ، کتابى است با عظمت و پر برکت و سرچشمه انواع خیرات و نیکیها) (و هذا کتاب انزلناه مبارک ) و (چون چنین است به طور کامل از آن پیروى کنید، و پرهیزگارى پیشه نمائید و از مخالفت با آن بپرهیزید شاید مشمول رحمت خدا گردید) (فاتبعوه و اتقوا لعلکم ترحمون )

در آیه بعد، تمام راههاى فرار و بهانه جوئیها را به روى مشرکان بسته ، نخست به آنها مى گوید: (ما این کتاب آسمانى را با این امتیازات نازل کردیم تا نگوئید که تنها بر دو طایفه پیشین (یهود و نصارى ) کتاب آسمانى نازل شده ، و
ما از بحث و بررسى و مطالعه آنها غافل بوده ایم ، و اگر از فرمان تو سرپیچى کردیم به خاطر این بوده است که فرمان تو در دست دیگران بود و به دست ما نرسید)
(ان تقولوا انما انزل الکتاب على طائفتین من قبلنا و‌‌ان‌کنا عن دراستهم لغافلین )
در آیه بعد همان بهانه به صورت دامنه دارتر و آمیخته با ادعا و غرور بیشتر از آنها نقل شده است ، و آن اینکه ، اگر قرآن بر آنها نازل نمى شد، ممکن بود ادعا کنند ما بقدرى براى انجام فرمان الهى آمادگى داشتیم که هیچ ملتى به اندازه ما آمادگى نداشت : (و اگر کتاب آسمانى بر ما نازل مى شد، ما از همه آنها پذیراتر و هدایت یافته تر بودیم ) (او تقولوا لو انا انزل علینا الکتاب لکنا اهدى منهم )
در حقیقت ، آیه قبل ، منعکس کننده این بهانه بود که اگر ما به راه نیامده ایم بر اثر بیخبرى از کتب آسمانى بوده و این بیخبرى معلول آن بوده است که این کتب بر دیگران نازل گردیده ، اما این آیه منعکس کننده حس خود برتربینى آنها و ادعاى بى اساسى است که در مورد امتیاز نژاد عرب بر دیگران داشته اند.
نظیر همین معنى در سوره فاطر آیه 42 از قول مشرکان به صورت یک مساله قاطع نه به عنوان یک قضیه شرطیه نقل شده است ، آنجا که مى گوید: (مشرکان با نهایت تاکید قسم یاد کردند که اگر پیامبرى به سوى آنها بیاید از تمام امتها هدایت یافته تر خواهند بود).
و به هر حال قرآن در برابر این ادعاها مى گوید: خداوند تمام راههاى
بهانه جوئى را بر شما بسته است زیرا آیات و دلائل روشن از طرف پروردگار براى شما آمد، آمیخته با هدایت الهى و رحمت پروردگار) (فقد جائکم بینة من ربکم و هدى و رحمة ).
جالب اینکه به جاى تعبیر به کتاب آسمانى ، تعبیر به (بینه ) شده است ، اشاره به اینکه این کتاب آسمانى از هر نظر روشن و روشنگر و آمیخته با دلائل قاطع است .
(با این حال آیا کسى ستمکارتر از آنها که تکذیب آیات خدا مى کنند و از آن اعراض مى نمایند پیدا مى شود؟) (فمن اظلم ممن کذب بایات الله و صدف عنها)
(صدف ) از ماده (صدف ) (بر وزن حذف ) به معنى اعراض کردن شدید و بدون تفکر از چیزى است ، اشاره به اینکه آنها نه تنها از آیات خدا روى گردانیدند بلکه با شدت از آن فاصله گرفتند، بدون اینکه درباره آن کمترین فکر و اندیشه اى به کار برند. گاهى این کلمه به معنى جلوگیرى کردن و ممانعت دیگران نیز آمده است .
در پایان آیه ، مجازات دردناک این گونه افراد لجوج و بى فکرى که مطالعه نکرده حقایق را به شدت انکار مى کنند و از آن مى گریزند حتى سد راه دیگران مى شوند، در یک جمله کوتاه و رسا بیان کرده مى گوید:
(به زودى کسانى را که از آیات ما روى مى گردانند، گرفتار مجازاتهاى شدید خواهیم کرد، و این به خاطر همان اعراض بى رویه و بى دلیل آنها است )
(سنجزى الذین یصدفون عن آیاتنا سوء العذاب بما کانوا یصدفون )
(سوء العذاب ) اگر چه به معنى (مجازات بد) است ، ولى چون مجازات بد، مجازاتى است که در نوع خود شدید و فوق العاده دردناک باشد، بسیارى از مفسران آن را به (مجازات شدید) تفسیر کرده اند.
تکرار جمله (یصدفون ) در هنگام بیان کیفر اینگونه اشخاص ، به خاطر روشن ساختن این حقیقت است که تمام گرفتاریها و بدبختیهاى آنان از اینجا سرچشمه مى گیرد که بدون فکر و مطالعه از حقایق ، رویگردان مى شوند، و اگر حداقل به عنوان یک شخص ‍ جستجوگر و در حال شک به خود اجازه مطالعه مى دادند هیچگاه گرفتار چنین عواقب دردناکى نمى شدند.

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س) السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س) السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س) السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س) السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س) السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س) السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

امام خامنه‌ای در دیدار دست‌اندرکاران و کارگزاران حج؛
حج، میقاتی بین‌المللی و میعادی جهانی با منافع متعدد دنیوی و اخروی
۲۷ /اردیبهشت/ ۱۴۰۲

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

بخشی از وصیت‌نامه شهید علی‌هاشمی‌فرمانده قرارگاه سری نصرت | شهادت: 4 تیر سال 1367 جزیره مجنون

و‌‌‌ای امّت مسلمان ... بدانید که این منافقان هرگاه قدرت به دستشان بیفتد، آن چنان با شما رفتارمی‌کنندکه مغولان با ایرانی‌ها کردند. به قول امام عزیزمان که می‌فرمایند: منافقین از کفار بدترند، به راستی چه سخن درستی است؛ چون این منافقان هستند که خون شهیدان ما را پایمال می‌کنند ...
ای امّت شهید پرور ایران، ما رفتیم، ولی مسئولیّتش را بردوش یک به یک شما گذاشتیم و آن رسوای منافقین است و حفاظت از خون شهدا ...
شما همیشه خون ما را زنده نگه دارید، تا اسلام زنده بماند...

ای امّت شهید پرور، هرکس به دست این منافقان شهید بشود، بدانید خار چشم آنان بوده و چون مانعی بوده
با شهید کردن، این مانع را از سرراه برداشته اند، ولی نمی‌دانند، خون شهیدان مانعی دیگری شود سر راه آنها ...

و وصیّتی دیگر،‌‌‌ای امّت شهیدپرور، فقط توجّه داشته باشید که شما مانند اهل کوفه نشوید، مردم کوفه امام حسین (علیه السلام) را دعوت کردند، ولی او را با سراز بدن جداشده، به مهمانی پذیرفتند و شما که مولایمان و نور چشممان خمینی عزیز رادعوت کردید.

همه با هم ندا سر دادید، حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله، مبادا از این عقیده بر گردید که اهل کوفه هستید.

مبادا شیطانک‌ها شما را بفریبند، همین طوری که ابن زیاد لعنت الله به وسیله‌ی زر و زور مردم کوفه را به پیمان شکنی در تاریخ ثبت کرد.

و شما‌‌‌ای منافقان!‌‌‌ای کسانی که فریب زرق و برق دنیا را خورده اید، آیا هیچ گاه فکر کرده اید که برای چه این کارها را که مورد خشم خداوند است، انجام می‌دهید؟

آیا هیچ‌گاه فکر کرده‌اید که سرانجام این کارها به کجا می‌کشد؟ شما که طاقت ایستادگی در مقابل تیغ حزب الله را ندارید، پس بیایید به سوی نور و توبه کنید ...

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

شهید احمدرضا احدی رتبه اول کنکور پزشکی سال64

بخشی از وصیت‌نامه:

فقط نگذارید حرف امام به زمین بماند. همین

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

شهید «حسن ترک»
12 مهر 1341 در همدان چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و عازم جبهه شد. سرانجام دوم اسفند 1364 طی عملیات والفجر هشت در حالی که مسئولیت طرح و عملیات تیپ انصارالحسین (ع) را بر عهده داشت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

بخشی از وصیت‌نامه:
برادران و خواهران! توصیه شدید می‌کنم به شما در تربیت نسل خردسال و نوجوان زیرا که تضمین آینده اسلام است. این غنچه‌های نشکفته را دریابید و شما هستید که از این افراد می‌توانید بزرگان فردا را بسازید از این زمینه‌های مناسب برای رشد که شکل نگرفته استفاده کنیم و طبق احکام خدا شکل دهیم، پدران و مادران در آشنایی فرزندانشان با قرآن و جلسات و برنامه‌های مذهبی بکوشید و تشویقشان کنند...

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

https://harimeharam.ir/shahid/483

بخشی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم شهید علی یزدانی (علی امینی)

تاریخ شهادت: 03/01/1394 ... محل شهادت: عراق

اینجانب علی یزدانی، فرزند غلامحسین در صحت کامل جسمی‌شهادت می‌دهم به وحدانیت خدا و صدق کلام پیامبران و راستی و درستی چهارده معصوم علیهما السلام و نیز باور دارم که تنها راه سعادت و خوشبختی انسان‌ها پیروی از ائمه در سایه ولایت فقیه مطلقه می‌باشد ...

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

بخشی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم شهید مرتضی کریمی‌(ابوحنانه)

شهادت: 21/10/1394 در خانطومان - سوریه

از تمامی‌دوستان و آشنایان و خانواده خودم تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش فرا دهند تاگمراه نشوند زیرا ایشان بهترین دوست شناس و دشمن شناس است ...

https://www.golzar.info/326753

https://harimeharam.ir/shahid/113

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

شهید محمد حسین آهنگ

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

شهید مهرداد حسین‌پور

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

شهید محمدعلی نقاشیان

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

شهید مجید صادقی

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

شهید محمود خوشبین

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

شهید محمودرضا قنبریان علویجه

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

شهید محمود شیری

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

شهید منوچهر علیئی

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

شهید مسعود احمدی‌نژاد

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

کانال فضیلتها| کانال طاووس الجَنَّه| کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

التماس دعا

تعداد صفحات : 3

آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 86
  • بازدید کننده امروز : 86
  • باردید دیروز : 9
  • بازدید کننده دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 97
  • بازدید ماه : 723
  • بازدید سال : 6236
  • بازدید کلی : 57504
  • کدهای اختصاصی